کندفهم و کج طبع و بی ذهن و بی ادراک را گویند. (برهان). کورباطن. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). آنکه حقایق را نبیند و درک نکند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر این کوردلان را تو به مردم شمری من نخواهم که مرا خلق ز مردم شمرند. ناصرخسرو. کآن کوردل نیارد پذیرفتن پند سوار دلدل شهبا را. ناصرخسرو. جرم از اجرام نبینند بجز کوردلان طمع از چرخ ندارند مگر عشوه خران. سنائی. بر کوردلان سوزن عیسی نسپارم بر پرده دران رشتۀ مریم نفروشم. خاقانی. بس کوردل است این فلک بی سر و بن زآن کم نگرد به صورت آرای سخن. خاقانی. وای بسا کوردل که از تعلیم گشت قاضی القضات هفت اقلیم. نظامی. حکایت بازجست از زیردستان که مستم کوردل باشند مستان. نظامی (خسرو و شیرین). مادام که چرخ گوژپشت و فلک کوردل و گردون دون... (جهانگشای جوینی). دیده کن کوردلان خیال سرمه کش دیده وران کمال. امیرخسرو (از آنندراج). رجوع به کورباطن شود
کندفهم و کج طبع و بی ذهن و بی ادراک را گویند. (برهان). کورباطن. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). آنکه حقایق را نبیند و درک نکند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر این کوردلان را تو به مردم شمری من نخواهم که مرا خلق ز مردم شمرند. ناصرخسرو. کآن کوردل نیارد پذیرفتن پند سوار دلدل شهبا را. ناصرخسرو. جرم از اجرام نبینند بجز کوردلان طمع از چرخ ندارند مگر عشوه خران. سنائی. بر کوردلان سوزن عیسی نسپارم بر پرده دران رشتۀ مریم نفروشم. خاقانی. بس کوردل است این فلک بی سر و بن زآن کم نگرد به صورت آرای سخن. خاقانی. وای بسا کوردل که از تعلیم گشت قاضی القضات هفت اقلیم. نظامی. حکایت بازجست از زیردستان که مستم کوردل باشند مستان. نظامی (خسرو و شیرین). مادام که چرخ گوژپشت و فلک کوردل و گردون دون... (جهانگشای جوینی). دیده کن ِ کوردلان خیال سرمه کش دیده وران کمال. امیرخسرو (از آنندراج). رجوع به کورباطن شود
کرسی یا صندلی قضات درجه اول روم و به قول تیت لیو مورخ رومی، علامت سلطنت بود و رومیها آن را از مردم اتروسک اقتباس کرده بودند، (از ایران باستان ج 3 ص 2451)، رجوع به کورولیس شود
کرسی یا صندلی قضات درجه اول روم و به قول تیت لیو مورخ رومی، علامت سلطنت بود و رومیها آن را از مردم اتروسک اقتباس کرده بودند، (از ایران باستان ج 3 ص 2451)، رجوع به کورولیس شود
جامۀ پشمین را گویند، (برهان)، جامۀ پشمین و آن را کوردین نیز گفته اند، (آنندراج)، کوردین، گوردین، گوردی، (فرهنگ فارسی معین)، پلاس پشمین، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گه خیش با کلاله به سر درکشد فسار وز کوردی کند جل و کون پوش هفت رنگ، سوزنی (از آنندراج)، و رجوع به مدخل بعدشود
جامۀ پشمین را گویند، (برهان)، جامۀ پشمین و آن را کوردین نیز گفته اند، (آنندراج)، کوردین، گوردین، گوردی، (فرهنگ فارسی معین)، پلاس پشمین، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گه خیش با کلاله به سر درکشد فسار وز کوردی کند جل و کون پوش هفت رنگ، سوزنی (از آنندراج)، و رجوع به مدخل بعدشود
عصارۀ اتری و الکلی دانۀ گیاهی است بنام ’اناکاردوم اکسیدانتالی’ از خانوادۀ ’تربانتاسه’ که در هند غربی میروید. به شکل مایع غلیظ قهوه ای رنگ با بوئی مخصوص غیر محلول در آب و محلول، در الکل و اتر و بنزین و روغنهای چربی، یافت میشود. این جسم دارای خواص رادع کانتارید میباشد وچون توسط پوست جذب نمیگردد عاری از خطر مسمومیت خواهد بود. (درمان شناسی، تألیف احمد عطائی ج 1 ص 509)
عصارۀ اتری و الکلی دانۀ گیاهی است بنام ’اناکاردوم اُکسیدانتالی’ از خانوادۀ ’تربانتاسه’ که در هند غربی میروید. به شکل مایع غلیظ قهوه ای رنگ با بوئی مخصوص غیر محلول در آب و محلول، در الکل و اتر و بنزین و روغنهای چربی، یافت میشود. این جسم دارای خواص رادع کانتارید میباشد وچون توسط پوست جذب نمیگردد عاری از خطر مسمومیت خواهد بود. (درمان شناسی، تألیف احمد عطائی ج 1 ص 509)