جدول جو
جدول جو

معنی کورتی - جستجوی لغت در جدول جو

کورتی
این کلمه در آثار مورخانی از قبیل پولیب و استرابون به طوایف کرد اطلاق شده است، (از تاریخ کرد تألیف رشیدیاسمی)، رجوع به همان مأخذ ص 93، 95، 159 و 160 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صورتی
تصویر صورتی
از رنگ های ترکیبی مانند رنگ چهره یا سرخ روشن، سفید مایل به سرخ، گلی، دارای چنین رنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوردی
تصویر کوردی
جامۀ پشمین ضخیم، گلیم، پلاس، کوردین، گوردین
فرهنگ فارسی عمید
مبتلابه کوفت، سیفلیسی، کوفتی و آتشکی، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، آدم کوفت گرفته، مبتلا به مرض سیفلیس، (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)، در تداول عامه خاصه زنان، سخت مکروه، سخت منفور، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، ناچیز، بی ارز، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، صفتی است که در مقام تحقیربرای اجسام بی جان ممکن است به کار رود: کتاب کوفتی، روزنامۀ کوفتی، (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
(چُ)
دهی است از دهستان جنت رودبار بخش رامسر شهرستان تنکابن. 420 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار. محصولاتش غلات، لبنیات، گردوو سیب زمینی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
آئورت. آورطی. ام الشرائین. ارطی. دبر. شریانی که از بطن ایسر قلب بوسیلۀ شریانهای دیگر، خون سرخ بهمه اعضاء رساند. و آن بر دو قسمت است آورتی بطنی و آورتی صدری، و آورتی صدری را وتین گویند
لغت نامه دهخدا
جامۀ پشمین را گویند، (برهان)، جامۀ پشمین و آن را کوردین نیز گفته اند، (آنندراج)، کوردین، گوردین، گوردی، (فرهنگ فارسی معین)، پلاس پشمین، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
گه خیش با کلاله به سر درکشد فسار
وز کوردی کند جل و کون پوش هفت رنگ،
سوزنی (از آنندراج)،
و رجوع به مدخل بعدشود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کورتر
تصویر کورتر
مسکوک ایالات متحده آمریکا معادل 25 سنت
فرهنگ لغت هوشیار
نمایی، سرخابی از رنگ ها رنگ سفید که به سرخی زند: برای عروس یک پیراهن صورتی با گلهای سرخ دوخته بودند. توضیح چون رنگ گلی را بیشتر کنند و مختصری رنگ بنفش به آن اضافه کنند صورتی خوشرنگ به دست می آید، ظاهری
فرهنگ لغت هوشیار
جامه پشمین: گه خیش با کلاله بسر در کشد فسار وز کوردی کند جل و کون پوش هفت رنگ. (سوزنی)، گلیم
فرهنگ لغت هوشیار
سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
سرخ روشن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
لون القرنفل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
Pink, Pinkness, Rosy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rose, roseur, rosé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
ピンク , ピンク色 , バラ色の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
صورتی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
صورتی , گلابی رنگ , گلابی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
গোলাপী , গোলাপি রঙ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
ชมพู , สีชมพู , สีชมพู
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
waridi, rangi ya waridi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
pembe, pembelik, gül pembesi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
ורוד , וָרוֹדִיוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
粉色的 , 粉红色 , 玫瑰色的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
분홍색의 , 분홍색 , 장미색의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
merah muda, kemerahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
गुलाबी , गुलाबीपन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rosa, rosado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rosa, rosatura, rosato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rosa, rosado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
różowy, różowość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
рожевий , рожевість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
rosa, Rosa, rosig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
розовый , розоватость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از صورتی
تصویر صورتی
roze, rozeachtig
دیکشنری فارسی به هلندی