جدول جو
جدول جو

معنی کوتانچی - جستجوی لغت در جدول جو

کوتانچی
(دَ رِ)
دهی از دهستان اجارود است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
قصور، تقصیر
فرهنگ فارسی عمید
(تَ)
کوتال چی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کوتال چی شود
لغت نامه دهخدا
مهتر اسب و خادم و راعی آن، (آنندراج)، مأخوذ از ترکی، سئیس و پرستار اسبان، (ناظم الاطباء)، از ترکی و مغولی، کتل چی = کوتلچی، مهتر اسب، خادم اسب، (فرهنگ فارسی معین) : و چندین خلق از کوتال چی و خربنده و ساربان و روستاییان دیهها به ایشان پیوسته، (تاریخ غازانی ص 342) و کوتال چیان ایشان جامه و دستار مردم و هر چه می دیدند می ستدند، (تاریخ غازانی، ص 242)، فرمود تا در هر خانه ای که دو پسر و برادر و کوتال چی داشتندیک دو نفر زیادت معین کردند، (تاریخ غازانی ص 31)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه، دارای 201 تن سکنه، آب آن از چشمه سارها، محصول آنجا غلات، نخود، بزرک، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوتالچی
تصویر کوتالچی
مغولی پالاد گرد
فرهنگ لغت هوشیار
باغبانی که براساس مزارعه کار میکند یا باغبانی که حق برداشت محصول را اجازه میکند باغبان
فرهنگ لغت هوشیار
مهتر اسب خادم اسب: و چندین خلق از کوتال چی و خربنده و ساربان و روستاییان دیهها بایشان پیوسته
فرهنگ لغت هوشیار
مهتر اسب خادم اسب: و چندین خلق از کوتال چی و خربنده و ساربان و روستاییان دیهها بایشان پیوسته
فرهنگ لغت هوشیار
کمی طول ارتفاع یا عمق مقابل درازی: سرما و در میخانه که طرف بامش بفلک برشد و دیوار بدین کوتاهی، (حافظ)، قصور تقصیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
کمی طول، ارتفاع یا عمق، قصور، تقصیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
قصور، اجمال، تسامح
فرهنگ واژه فارسی سره
شورشی، کودتاگر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
قصرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
Shortness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
brièveté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
brevidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
קִיצָרוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
مختصری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
সংক্ষিপ্ততা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
ความสั้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
ufupi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
kısalık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
短さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
短小
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
pendeknya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
짧음
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
Kürze
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
छोटाई
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
kortheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
brevità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
brevedad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
короткість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
krótkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوتاهی
تصویر کوتاهی
краткость
دیکشنری فارسی به روسی