جدول جو
جدول جو

معنی کهکاه - جستجوی لغت در جدول جو

کهکاه
(کَ)
ضعیف. (از اقرب الموارد). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کهکان
تصویر کهکان
کوهکن، آنکه شغلش کندن کوه است، آنکه کوه می کند
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
نوعی ازکلاه درویشی. (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(کَ هََ)
مرد بیمناک، دختر فربه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ضعیف. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
پست بالا. (منتهی الارب). کوتاه بالا. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان دهشال بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان. واقع در 18هزارگزی شمال خاوری آستانه. دارای 2814 تن سکنه می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
شتر مادۀ فربه بزرگ جثه یا ناقۀ فربه شگرف تمام سال یا ناقۀ فراخ پوست سر پستان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کیهاء. کیهاه. (اقرب الموارد). کیهاء مثله فی الکل. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کهکان
تصویر کهکان
کوهکن
فرهنگ لغت هوشیار