جدول جو
جدول جو

معنی کهنکویه - جستجوی لغت در جدول جو

کهنکویه
(کُ هََ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فساست که 165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ ئی یِ)
دهی از دهستان خنج است که در بخش مرکزی شهرستان لار واقع است و 165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کَ نِ)
دهی از دهستان پاریز است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه شهرستان شهرضا، سکنۀ آن 1037 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه و شغل اهالی آنجا زراعت است. راه فرعی، دبستان و در حدود 20باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
کاکو. (آنندراج). کاکوی. به زبان اهل بلخ به معنی برادر است. (لباب الانساب ج 2 ص 23). رجوع به کاکو شود
لغت نامه دهخدا
کرکوی. شهری است از نواحی سیستان و مجوسان در آنجا آتشکدۀ بزرگی دارند. (از معجم البلدان). رجوع به کرکوی شود.
- آتش کرکویه، آتش کرکوی. رجوع به کرکوی و سرود آتشکدۀ کرکوی شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از بخش حومه شهرستان یزد، جلگه و معتدل است و 997تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ یِ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان لار. واقع در 24هزارگزی شمال خاور لار. سکنۀ آن 1507 تن. آب آن از چاه و باران تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
به زبان محلی کرمانی به معنی مقنی و چاخو است. (حاشیۀ المضاف الی بدایع الازمان چ عباس اقبال ص 42). کاریزکن. چاه کن: آنچه از فروع و مرافق عمل دیوان کرمان یافت همه فنا کرد... یا به گل کار و کهنکین داد. (المضاف الی بدایع الازمان ایضاً ص 42). گفتند ما از پیران شنیده ایم که آفت شهر بم از رود آبارق است، اگر آوردن آن رود و در خندق شهر افکندن میسر گردد لابد دیوار خراب شود و شهر گشاده، پس فرمودند تا جملۀ بازیار و کهنکین حوالی بم و نرماشیر جمع کردند و از بیست فرسنگی رود آوردند و در خندق افکند... (تاریخ سلاجقۀ کرمان تألیف محمد بن ابراهیم). رجوع به کهن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ جِ)
دهی از دهستان حومه بخش بستک است که در شهرستان لار واقع است و501 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هَِ ئی یَ)
دهی است از بخش بستک شهرستان لار. دارای 898 تن سکنه، آب آن از چاه و محصول عمده اش غله، خرما و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دهی است از بخش حومه شهرستان مهاباد. محصول عمده اش غله و حبوب و توتون و کار دستی مردم آنجابافتن جاجیم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاکویه
تصویر کاکویه
برادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاکویه
تصویر کاکویه
((یَ))
برادر مادر، دایی
فرهنگ فارسی معین