نام شاعری است. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). و زن او مسماه به ام الحدید است. (تاج العروس) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تاج العروس ذیل مادۀ ’ح دد’ شود
نام شاعری است. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). و زن او مسماه به ام الحدید است. (تاج العروس) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تاج العروس ذیل مادۀ ’ح دد’ شود
کهل گردیدن، و کاهل اسم فاعل است از آن، و یا ثلاثی مجرد آن، فعل مرده ای است. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). صاحب منتهی الارب در ذیل اکتهال آرد: کهل گردیدن و دومو شدن، و هکذا قالوا و لایقال کهل من المجرد
کهل گردیدن، و کاهل اسم فاعل است از آن، و یا ثلاثی مجرد آن، فعل مرده ای است. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). صاحب منتهی الارب در ذیل اکتهال آرد: کهل گردیدن و دومو شدن، و هکذا قالوا و لایقال کهل من المجرد
جمع واژۀ کهل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : انبیااند بدانگاه که پیران وکهولند حکمااند از آن وقت که اطفال و صغارند. ناصرخسرو. و شیوخ و کهول از سرمستی دست بسته شده. (جهانگشای جوینی). و رجوع به کهل شود
جَمعِ واژۀ کهل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : انبیااند بدانگاه که پیران وکهولند حکمااند از آن وقت که اطفال و صغارند. ناصرخسرو. و شیوخ و کهول از سرمستی دست بسته شده. (جهانگشای جوینی). و رجوع به کَهْل شود
مخفف ’کاه و گل’، و با لفظ کردن مستعمل. (آنندراج). کاهگل. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) : سرای خود را کرده ستانۀ زرین به سقف خانه پدر بر ندیده کهگل و ویم. سوزنی (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رنگ رویم فتاد بر دیوار نام کهگل به زعفران برخاست. خاقانی. روی خاک آلود من چون کاه بر دیوار حبس از رخم کهگل کند اشک زمین اندای من. خاقانی. خود تو کفی خاک به جانی دهی یک جو کهگل به جهانی دهی. نظامی. تر و خشکی اشک و رخسار من به کهگل براندود دیوار من. نظامی. کی آن دهان مردم است سوراخ مار و کژدم است کهگل در آن سوراخ زن کژدم منه بر اقربا. مولوی (از فرهنگ فارسی معین). روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد. حافظ. چون عمر سر آمد حسن از عیش عنان تافت کهگل چه کند بام چو بنیاد نمانده ست. میر حسن دهلوی (از آنندراج). رجوع به کاهگل شود
مخفف ’کاه و گل’، و با لفظ کردن مستعمل. (آنندراج). کاهگل. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) : سرای خود را کرده ستانۀ زرین به سقف خانه پدر بر ندیده کهگل و ویم. سوزنی (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رنگ رویم فتاد بر دیوار نام کهگل به زعفران برخاست. خاقانی. روی خاک آلود من چون کاه بر دیوار حبس از رخم کهگل کند اشک زمین اندای من. خاقانی. خود تو کفی خاک به جانی دهی یک جو کهگل به جهانی دهی. نظامی. تر و خشکی اشک و رخسار من به کهگل براندود دیوار من. نظامی. کی آن دهان مردم است سوراخ مار و کژدم است کهگل در آن سوراخ زن کژدم منه بر اقربا. مولوی (از فرهنگ فارسی معین). روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد. حافظ. چون عمر سر آمد حسن از عیش عنان تافت کهگل چه کند بام چو بنیاد نمانده ست. میر حسن دهلوی (از آنندراج). رجوع به کاهگل شود
گیاهی است که در دواها به کار آید و آن مدر و ملین و مسخن و مهیج باه بود. (فرهنگ رشیدی). رستنی و دارویی باشد که در دواها نیز به کار برند و به عربی جرجیر گویند، ادرار آورد و ملین و مسخن و مقوی باه باشد. (برهان) (آنندراج). تره تیزک. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
گیاهی است که در دواها به کار آید و آن مدر و ملین و مسخن و مهیج باه بود. (فرهنگ رشیدی). رستنی و دارویی باشد که در دواها نیز به کار برند و به عربی جرجیر گویند، ادرار آورد و ملین و مسخن و مقوی باه باشد. (برهان) (آنندراج). تره تیزک. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
گیاهی است از تیره چتریان به صورت درختچه با ارتفاع 1/2 تا 1/4 متر که در اکثر نقاط ایران می روید. ساقه اش ضخیم بی برگ و گلهایش سفید و میوه اش کوچک و بیضوی است. در مجاری ترشحی گیاه مذکور شیره ای جریان دارد که بر اثر گزش حشرات یا تولید زخم و خراش و شکافهایی که باد و عوامل دیگر در پوست ساقه اش ایجاد می کند به خارج ترشح می شود. و بعلاوه در ریشه های سه ساله تا چهارساله نیز مقدار زیادی از این صمغ وجود دارد که بر اثر گرمای ثابت زمین خودبخود از اطراف شکافهای ناحیۀ یقه به خارج ترشح می شود. این صمغ را به نام صمغ آمونیاک می نامند و آن به صورت قطعات کوچک ونامنظم (به بزرگی 1/3 تا 3/5 سانتیمتر) یا به شکل تودۀ حجیمی به رنگ زرد می باشد و بوی معطر و طعم گس وتلخ و مهوعی دارد. شجرالاشق. درخت اشه. درخت وشق. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اشق و الزاق الذهب شود
گیاهی است از تیره چتریان به صورت درختچه با ارتفاع 1/2 تا 1/4 متر که در اکثر نقاط ایران می روید. ساقه اش ضخیم بی برگ و گلهایش سفید و میوه اش کوچک و بیضوی است. در مجاری ترشحی گیاه مذکور شیره ای جریان دارد که بر اثر گزش حشرات یا تولید زخم و خراش و شکافهایی که باد و عوامل دیگر در پوست ساقه اش ایجاد می کند به خارج ترشح می شود. و بعلاوه در ریشه های سه ساله تا چهارساله نیز مقدار زیادی از این صمغ وجود دارد که بر اثر گرمای ثابت زمین خودبخود از اطراف شکافهای ناحیۀ یقه به خارج ترشح می شود. این صمغ را به نام صمغ آمونیاک می نامند و آن به صورت قطعات کوچک ونامنظم (به بزرگی 1/3 تا 3/5 سانتیمتر) یا به شکل تودۀ حجیمی به رنگ زرد می باشد و بوی معطر و طعم گس وتلخ و مهوعی دارد. شجرالاشق. درخت اشه. درخت وشق. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اشق و الزاق الذهب شود
کژخاطر. کنایه از کسی که مزاج او براستقامت نباشد و در موزون و ناموزون فرق نکند. (آنندراج). بداندیش. بدنهاد. (ناظم الاطباء) : چون صبا مجموعۀ گل را به آب ژاله شست کژ دلم خوان گر نظر بر صفحۀ دفتر کنم. حافظ. رجوع به کژخاطر شود
کژخاطر. کنایه از کسی که مزاج او براستقامت نباشد و در موزون و ناموزون فرق نکند. (آنندراج). بداندیش. بدنهاد. (ناظم الاطباء) : چون صبا مجموعۀ گل را به آب ژاله شست کژ دلم خوان گر نظر بر صفحۀ دفتر کنم. حافظ. رجوع به کژخاطر شود
گیاهی است از تیره چتریان بصورت درختچه بارتفاع 2، 1 تا 4، 2 متر که در اکثر نقاط ایران میروید. ساقه اش ضخیم بی کرک و گلها یش سفید و میوه اش کوچک و بیضوی است. در مجاری ترشحی گیاه مذکور شیره شیرینی رنگی جریان دارد که بر اثر گزش حشرات یا تولید زخم و خراش شکافها یی که باد و عوامل دیگر در پوست ساقه اش ایجاد میکند بخارج ترشح میشود و بعلاوه در ریشه های سه ساله تا چهار ساله نیز مقدار زیادی از این صمغ وجود دارد که بر اثر گرمای ثابت زمین خود بخود از اطراف شکافها ناحیه یقه بخارج ترشح میشود. این صمغ را بنام صمغ آمونیاک می نامند و آن بصورت قطعات کوچک و نا منظم (ببزرگی 3، 1 تا 5، 3 سانتیمتر) یا بشکل توده حجیمی برنگ زرد میباشد و بوی معطر و طعم گس و تلخ و مهوعی دارد شجر الاشق درخت اشه درخت و شق
گیاهی است از تیره چتریان بصورت درختچه بارتفاع 2، 1 تا 4، 2 متر که در اکثر نقاط ایران میروید. ساقه اش ضخیم بی کرک و گلها یش سفید و میوه اش کوچک و بیضوی است. در مجاری ترشحی گیاه مذکور شیره شیرینی رنگی جریان دارد که بر اثر گزش حشرات یا تولید زخم و خراش شکافها یی که باد و عوامل دیگر در پوست ساقه اش ایجاد میکند بخارج ترشح میشود و بعلاوه در ریشه های سه ساله تا چهار ساله نیز مقدار زیادی از این صمغ وجود دارد که بر اثر گرمای ثابت زمین خود بخود از اطراف شکافها ناحیه یقه بخارج ترشح میشود. این صمغ را بنام صمغ آمونیاک می نامند و آن بصورت قطعات کوچک و نا منظم (ببزرگی 3، 1 تا 5، 3 سانتیمتر) یا بشکل توده حجیمی برنگ زرد میباشد و بوی معطر و طعم گس و تلخ و مهوعی دارد شجر الاشق درخت اشه درخت و شق