- کهبل ((کَ بُ یا بَ))
- نادان، احمق
معنی کهبل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوک آبی از مرغابیان
درنیافتنی
نگهبان کوه، کوه نشین، پارسایی که در کوه خانه گرفته و در آنجا عبادت می کند
شکوفۀ درخت، گل نوشکفته،
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، بابونک، تفّاح الارض
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، بابونک، تفّاح الارض
مجموعۀ چند سیم هادی روکش دار که جریان برق را انتقال می دهند، مفتول ضخیم که از رشته های فلزی تابیده شده باشد و در صنعت برای بستن، کشیدن و بالا بردن قطعات سنگین کاربرد دارد
مفتولهای فلزی لفاف دار و سیمهای زیرزمینی و زیر دریائی که برای برق و تلگراف و تلفن بکار دارند
آبرو آبروی
خار باله از ماهیان، بر گبوی کوهستانی از گیاهان
شکوفه و بهار درخت، اقحوان اکحوان: الاقحوان کوبل
سخت و درشت
میانسال دو موی، تننده (ص) مردی که در ریش او مو های سیاه و سفید باشد، عنکبوت
کاهگل: کی آن دهان مردم است ک سوراخ مار و کژدم است کهگل دران سوراخ زن کژدم منه بر اقربا. (دیوان کبیر)
نادان احمق ابله
رنگ تیره
کوه نشین، نگهبان کوه
جای بچه اندر شکم، بچه دان
((بْ لْ))
فرهنگ فارسی معین
رشته های ضخیمی از سیم های تابیده شده با روکش عایق دار برای انتقال جریان برق، تلفن و، رشته سیم فولادی ضخیم برای بستن و بلند کردن قطعات سنگین، بافه (واژه فرهنگستان)
ابتدای دهانۀ رحم
بند نهادن، باز داشتن، مولش دادن، پوستین پر پشم، لبه لبه چرمی بند کنده کند پوستینی که از پوست گوسفندان بزرگ دوزند پوستین گوسفند کنسال
میانسال دو موی مردی که سنش بین سی تا پنجاه سالگی باشد: ناگاه سواری پیدا شد کهل و پیاده ای چند چالاک و مردانه در پیش این مرد کهل روان شد، مرد دو موی (سیاه و سپید موی) باوقار
گاو میش پیر
نام بتی بوده در کعبه که پیش از اسلام آنرا پرستش میکرده اند
ویژگی مردی که سنش بین سی و پنجاه باشد، کنایه از آزموده و عاقل