جدول جو
جدول جو

معنی کنیاک - جستجوی لغت در جدول جو

کنیاک
نوعی نوشابۀ الکلی که از تقطیر شراب سفید در بشکه های مخصوص تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
کنیاک
نوشابه الکلی فرانسوی میچک نوعی مشروب الکلی گرانبها
تصویری از کنیاک
تصویر کنیاک
فرهنگ لغت هوشیار
کنیاک
((کُ))
نوعی مشروب الکلی گران قیمت
تصویری از کنیاک
تصویر کنیاک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنیزک
تصویر کنیزک
کنیز خردسال، دختر، دخترک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کناک
تصویر کناک
درد شکم، پیچش شکم
فرهنگ فارسی عمید
زن خرد، دخترک، پرستار زن خرد، دخترک یا زنکی که برده باشد: و روایت کرده اند که کنیزکی داشت (محمد) گلستان نام، کنیز
فرهنگ لغت هوشیار
پیچش شکم ز حیر: عارض چو شود کناک و نبود صادق میدان که بنزدیک طبیب صادق (حاذق) از خوردن معجون بنفسج گردد بر ماده مرض طبیعت فایق. (یوسفی طبیب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیاک
تصویر نیاک
نیا جد: (ایا شاهی که ملک تو قدیم است (قدیمی) از ادهاکا. نیاکت بوده پاک (در اصل: بردباک) از اژدهاکا) (دقیقی. لفا اق. 253 با تصحیح دهخدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنیزک
تصویر کنیزک
((کَ زَ))
دخترک، پرستار زن خرد، دخترک یا زنکی که برده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کناک
تصویر کناک
((کَ))
درد شکم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیاک
تصویر نیاک
نیا، جد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنیزک
تصویر کنیزک
آلتون
فرهنگ واژه فارسی سره