- کنون
- حالا، حال
معنی کنون - جستجوی لغت در جدول جو
- کنون
- اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، همیدون، حالیا، ایدر، الحال، اینک، ایدون، الآن، نون، حالا، ایمه، فی الحال، فعلاً، بالفعل، همینک، عجالتاً
- کنون
- بمعنی اکنون آمده یعنی این زمان و حال و الحال و الان و از این زمان میباشد
- کنون ((کُ نُ))
- اکنون، اینک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالیه و زمان حال، حالایی و کنونی
فعلی، مربوط به زمان حال
حالا، این زمان
پنهان داشته شده، نهفته، نهان
این دم، بنابراین
پوشیده، پنهان
زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، الآن، الحال، حالا، حالیا، عجالتاً، همینک، نون، کنون، ایدر، ایدون، ایمه، اینک، بالفعل، فعلاً، فی الحال، همیدون
دیوانگی
فندها
حفر کردن
فرزندان پسران جمع ابن پسران
دیوانگی، زایل شدن عقل
مهربان
جمع سنه، سال ها گرد دندان خازدندان، جمع سنه، سال ها جمع سنه در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) سالها سنین
فربه، لاغر از واژگان دو پهلو
کنش، کردار، کار، کنشت
ناسپاسی، ناشکری، کفران نعمت
سنه ها، سالها، جمع واژۀ سنه
کنز ها، گنج ها، جمع واژۀ کنز
ظن ها، گمان ها، حدس ها، جمع واژۀ ظن
ابن ها، فرزندان ذکور، پسرها، جمع واژۀ ابن
محل گردآمدن گروهی با هدف خاص، انجمن، مرکز، در علم فیزیک نقطه ای در آینه یا عدسی که پرتوهای نور در آن به هم می رسند، آتشدان، آتش خانه، منقل، کوره، نام دو ماه از ماه های سریانی یا رومی، مطابق دسامبر و ژانویه، برای مثال گذشته بر تو هر آذار بهتر از کانون / نهاده با تو هر امروز وعدۀ فردا (انوری - ۱۸)
کلمه ای که به آن تنوین داده شود، تنوین دار
پنهان شدن، پوشیده شدن، مخفی شدن، در نهان بودن، در پزشکی دورۀ نهفتگی بیماری، فاصلۀ بین ورود عامل بیماری زا به بدن و نمایان شدن نخستین علائم بیماری
فن ها، صنعت ها، بندها، نیرنگ ها، جمع واژۀ فن
دیوانگی، دیوانه بودن، خبل، خبط دماغ
کنایه از شیفتگی، شیدایی
جنون ادواری: در پزشکی حالت دیوانگی که گاه گاه در انسان بروز می کند
جنون اطباقی: در پزشکی حالت دیوانگی همیشگی
جنون اعداد: در پزشکی نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا می کند و دائم می خواهد اشیا را بشمارد
جنون پیری: در پزشکی بیماری روانی که بعد از شصت سالگی عارض می شود و بیمار دچار بی خوابی و بی اشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بی توجهی به وظایف اخلاقی می شود
جنون جوانی: در پزشکی بیماری روانی که بین پانزده تا سی سالگی عارض می شود و بیمار حالت بی خودی و بهت زدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا می کند، شیزوفرنی، اسکیزوفرنی
کنایه از شیفتگی، شیدایی
جنون ادواری: در پزشکی حالت دیوانگی که گاه گاه در انسان بروز می کند
جنون اطباقی: در پزشکی حالت دیوانگی همیشگی
جنون اعداد: در پزشکی نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا می کند و دائم می خواهد اشیا را بشمارد
جنون پیری: در پزشکی بیماری روانی که بعد از شصت سالگی عارض می شود و بیمار دچار بی خوابی و بی اشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بی توجهی به وظایف اخلاقی می شود
جنون جوانی: در پزشکی بیماری روانی که بین پانزده تا سی سالگی عارض می شود و بیمار حالت بی خودی و بهت زدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا می کند، شیزوفرنی، اسکیزوفرنی
زیره، گیاهی علفی و یک ساله، با ساقه های سبز، برگ های بریدۀ باریک، گل های سفید کوچک و تخم های ریز و معطر که به عنوان چاشنی غذا و دارو مصرف می شود، قسمت زیرین چیزی، آنچه در زیر رویۀ کفش دوخته می شود