- کنندگی
- حالت و کیفیت کننده، فاعلیت
معنی کنندگی - جستجوی لغت در جدول جو
- کنندگی
- کننده بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Brittleness
хрупкость
Zerbrechlichkeit
ламкість
kruchość
fragilidade
fragilità
fragilidad
fragilité
broosheid
नाजुकता
هشاشةٌ
깨지기 쉬움
שבריריות
kırılganlık
udhaifu
ความเปราะบาง
নাজুকতা
نازک پن
دوندگی به نشاط، خرامندگی
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
حک و قلمزنی، تراشیدگی، کافتگی
اکتفا، قناعت، کفایت
شباهت، تشابه
تیزی، برش، عمل برنده
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
بینایی بیننده بودن، وقوف ادراک، عاقبت اندیشی
کیفیت و حالت آگنده
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو