نزق. (فرهنگ نظام). و در فرهنگ خطی نیز ’نزق، خفّت و طیش و شتاب و چستی باشد و به ضمتین مثله’. اما در فرهنگهای معتبر عربی به دسترس ما نزق و نزوق ضبط کرده اند. رجوع به نزق و نزوق شود
نَزْق. (فرهنگ نظام). و در فرهنگ خطی نیز ’نزق، خفّت و طیش و شتاب و چستی باشد و به ضمتین مثله’. اما در فرهنگهای معتبر عربی به دسترس ما نَزْق و نُزوق ضبط کرده اند. رجوع به نَزْق و نزوق شود
عاقل و دانا و فیلسوف. (ناظم الاطباء). عاقل و دانا و ذوفنون. (لسان العجم شعوری ج 2 ص 230) ، گیاه و گلی که به خودی خود روید. گیاه خودرو. (ناظم الاطباء) (از لسان العجم شعوری ج 2 ص 230)
عاقل و دانا و فیلسوف. (ناظم الاطباء). عاقل و دانا و ذوفنون. (لسان العجم شعوری ج 2 ص 230) ، گیاه و گلی که به خودی خود روید. گیاه خودرو. (ناظم الاطباء) (از لسان العجم شعوری ج 2 ص 230)
سبک. خفیف. (ناظم الاطباء). آنکه هنگام غضب به هیجان درآید و سبکی کند. (از اقرب الموارد). صفت است ازنزق. رجوع به نزق شود، نزق الحقاق،خصومت کننده در چیزهای ادنی و ریزه. (منتهی الارب). خصومت کننده در چیزهای پست و بیهوده. (ناظم الاطباء)
سبک. خفیف. (ناظم الاطباء). آنکه هنگام غضب به هیجان درآید و سبکی کند. (از اقرب الموارد). صفت است ازنَزْق. رجوع به نَزْق شود، نزق الحقاق،خصومت کننده در چیزهای ادنی و ریزه. (منتهی الارب). خصومت کننده در چیزهای پست و بیهوده. (ناظم الاطباء)
بن و بیخ خوشۀ خرما یعنی جایی که به درخت چسبیده است. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). کاناز و کناز. (انجمن آرا). کاناز و کناز، یعنی بن خوشۀ خرما. (فرهنگ رشیدی). کاناز. (اوبهی)
بن و بیخ خوشۀ خرما یعنی جایی که به درخت چسبیده است. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). کاناز و کناز. (انجمن آرا). کاناز و کناز، یعنی بن خوشۀ خرما. (فرهنگ رشیدی). کاناز. (اوبهی)
گنج نهادن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) (از ناظم الاطباء). جمع کردن و برگزیدن و در خاک کردن مال را. (از اقرب الموارد) ، خلانیدن نیزه در زمین، فروبردن هر چیز در آوند یا در زمین، درودن خرما را و گنجینه نهادن بهر سرما. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
گنج نهادن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) (از ناظم الاطباء). جمع کردن و برگزیدن و در خاک کردن مال را. (از اقرب الموارد) ، خلانیدن نیزه در زمین، فروبردن هر چیز در آوند یا در زمین، درودن خرما را و گنجینه نهادن بهر سرما. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)