نَزْق. (فرهنگ نظام). و در فرهنگ خطی نیز ’نزق، خفّت و طیش و شتاب و چستی باشد و به ضمتین مثله’. اما در فرهنگهای معتبر عربی به دسترس ما نَزْق و نُزوق ضبط کرده اند. رجوع به نَزْق و نزوق شود
سبک. خفیف. (ناظم الاطباء). آنکه هنگام غضب به هیجان درآید و سبکی کند. (از اقرب الموارد). صفت است ازنَزْق. رجوع به نَزْق شود، نزق الحقاق،خصومت کننده در چیزهای ادنی و ریزه. (منتهی الارب). خصومت کننده در چیزهای پست و بیهوده. (ناظم الاطباء)