- کندرو (پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، نام پیشکار ضحاک
معنی کندرو - جستجوی لغت در جدول جو
- کندرو
- ویژگی انسان یا حیوانی که آهسته و آرام حرکت می کند
- کندرو
- آنکه در کارها کند رفتار کند، دیررو، آهسته رو
- کندرو
- Slowmoving
- کندرو
- de movimento lento
- کندرو
- langsam bewegend
- کندرو
- powoli poruszający się
- کندرو
- медленно движущийся
- کندرو
- повільно рухається
- کندرو
- de movimiento lento
- کندرو
- à mouvement lent
- کندرو
- a movimento lento
- کندرو
- langzaam bewegend
- کندرو
- धीमा चलता हुआ
- کندرو
- bergerak lambat
- کندرو
- بطيءٌ الحركة
- کندرو
- 느리게 움직이는
- کندرو
- נע לזמן רב
- کندرو
- 缓慢移动的
- کندرو
- yavaş hareket eden
- کندرو
- inayoenda polepole
- کندرو
- เคลื่อนที่ช้า
- کندرو
- ধীর গতিতে চলা
- کندرو
- سست چلنے والا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یونانی تازی گشته جو رومی از گیاهان گیاهی است از تیره گندمیان که در زمینهای کم قوت و بدون کود کاشته میشود. این گیاه که گندم غلافی نیز نامیده میشود برخلاف گندم معمولی دارای جلد یا غلاف است و باسانی نیز از غلافش بیرون نمیاید و بمناسبت داشتن این غلاف آنرا جورومی نیز گویند خندراوس شعیر الرومی علس جو رومی
چالاک و سریع السیر، زشت، ناخوش و خشمناک
خوراک آماده که در قوطی سربستۀ فاقد هوا نگه داری می شود
اخمو، کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، ترش روی، متربّد، دژبرو، عبّاس، عابس، بداغر، گره پیشانی، زوش، اخم رو، سخت رو، ترش رو، عبوس، بداخم، روترش، تیموک
بخیل
بخیل
ماده خوراکی که آن را بصورت استریلیزه در قوطی یا محفظه کاملاً مسدود نگهداری کنند
لاتینی تازی گشته شاهرخ کرکس آمریکایی
مرغی است کوچک کبود که در آب نشیند کندره. توضیح ازین تعریف که در فرهنگها (معیار جمالی سروری) آمده هویت آن شناخته نشد
مقابل کندرو، انسان یا حیوان یا وسیلۀ نقلیه ای که می تواند تند حرکت کند، تندرونده، تندرفتار، تیزرفتار، کنایه از بی باک، بی پروا، کنایه از افراطی، کسی که در وابستگی به عقیده ای تعصب دارد