جدول جو
جدول جو

معنی کنخبه - جستجوی لغت در جدول جو

کنخبه
(زَ)
برهم آمیخته شدن کلام از خطا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اختلاط و برهم آمیختگی کلام. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نخبه
تصویر نخبه
برگزیده، برگزیده از هر چیز، کنایه از دانا، باهوش
فرهنگ فارسی عمید
(مَ خَ بَ)
حلقۀ دبر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نُ خَ بَ)
برگزیده. (منتهی الارب) (آنندراج). برگزیده از هر چیزی. نخبه. (از اقرب الموارد). ج، نخب، مرد بددل. (از منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کنخه
تصویر کنخه
(کشتی رانی) علم راجع به اتصال بسه ها (سواحل خلیج فارس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنبه
تصویر کنبه
ریسمان خام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخبه
تصویر نخبه
برگزیده از هر چیز، منتخب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخبه
تصویر نخبه
((نُ بِ))
برگزیده و انتخاب شده از هرچیز، جمع نخب
فرهنگ فارسی معین
برگزیده، گزیده، لب، منتخب
فرهنگ واژه مترادف متضاد