جدول جو
جدول جو

معنی نخبه

نخبه((نُ بِ))
برگزیده و انتخاب شده از هرچیز، جمع نخب
تصویری از نخبه
تصویر نخبه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نخبه

نخبه

نخبه
برگزیده. (منتهی الارب) (آنندراج). برگزیده از هر چیزی. نُخبه. (از اقرب الموارد). ج، نُخَب، مرد بددل. (از منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

خنبه

خنبه
تباهی خم بزرگ و دراز سفالین یا چوبین که در آن غله کنند، گودال یا چهار دیواری که در آن غله ریزند، گنبد قبه
فرهنگ لغت هوشیار

ندبه

ندبه
گریه بر مرده و ذکر خوبی ها و صفات نیکوی او، زاری و شیون
ندبه کردن: زاری و شیون کردن
ندبه
فرهنگ فارسی عمید

نخله

نخله
نخل، از درختان گرمسیری با تنۀ استوانه ای و بی شاخه و برگ های بزرگ و دارای بریدگی های عمیق، درخت خرما
نخله
فرهنگ فارسی عمید