جدول جو
جدول جو

معنی کنجوس - جستجوی لغت در جدول جو

کنجوس
(کَ)
ضد بخشنده است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کنجوس
بخیل، خسیس
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
جن. (ناظم الاطباء). جنی. (از اشتینگاس) ، دیو. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
از جمله خدایان قدیم روم که مردم را به طریق صواب هدایت می کرد، و رومیان زنان سابین را در عیدی که برای خدای مزبور اقامه شده بود ربودند. (از اعلام تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
کنس. کونوس. ازگیل. رجوع به ازگیل در همین لغت نامه و درختان جنگلی ایران و جنگل شناسی ساعی شود.
- کنوس طبری، به لغت تبرستان اسم نوع زعرور است و به ترکی ازگل خوانند و لذیذتراز زعرور است. (انجمن آرا) (آنندراج). اسم نوع کبیرزعرور است. (الفاظ الادویه)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
پنهان شدن آهو در خوابگاه خود و درآمدن در آن. (آنندراج) (از اقرب الموارد). در آشیان شدن آهو. (ترجمان القرآن) (دهار). در آشیان شدن آهو و گوزن و بز کوهی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کنکوس
تصویر کنکوس
جن، دیو، جنی
فرهنگ لغت هوشیار
نرم نشده
فرهنگ گویش مازندرانی
نجویده
فرهنگ گویش مازندرانی
خساست، بخل، خسّت، خسیس بودن
دیکشنری اردو به فارسی