جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کنجوس

کنکوس

کنکوس
جن. (ناظم الاطباء). جنی. (از اشتینگاس) ، دیو. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا

کنسوس

کنسوس
از جمله خدایان قدیم روم که مردم را به طریق صواب هدایت می کرد، و رومیان زنان سابین را در عیدی که برای خدای مزبور اقامه شده بود ربودند. (از اعلام تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ترجمه نصرالله فلسفی)
لغت نامه دهخدا

کنوس

کنوس
کُنُس. کونوس. ازگیل. رجوع به ازگیل در همین لغت نامه و درختان جنگلی ایران و جنگل شناسی ساعی شود.
- کنوس طبری، به لغت تبرستان اسم نوع زعرور است و به ترکی ازگل خوانند و لذیذتراز زعرور است. (انجمن آرا) (آنندراج). اسم نوع کبیرزعرور است. (الفاظ الادویه)
لغت نامه دهخدا

کنوس

کنوس
پنهان شدن آهو در خوابگاه خود و درآمدن در آن. (آنندراج) (از اقرب الموارد). در آشیان شدن آهو. (ترجمان القرآن) (دهار). در آشیان شدن آهو و گوزن و بز کوهی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا