جدول جو
جدول جو

معنی کنارگرد - جستجوی لغت در جدول جو

کنارگرد
(کِ شِ)
دهی از دهستان فشافویه است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 328 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کارکرد
تصویر کارکرد
اندازه و مقیاس کار انجام شده، کار، کردار، عمل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کناره گرد
تصویر کناره گرد
کسی که در میان جمع نباشد و خود را کنار بکشد، طفیلی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ / تِرْ)
آنکه در اطراف کار می ماند و داخل در آن نمی شود. (ناظم الاطباء). آنکه به اطراف گردد و در میان نیاید. (آنندراج) :
کناره گرد خطرهای بیکران دارد
میانه رو، ز دو جانب نگاهبان دارد.
صائب (از آنندراج).
- امثال:
میانه خور و کناره گرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی از دهستان درکوه است که در بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقعاست و 210 تن سکنه دارد و مردم آنجا از طایفه شیان بیرالوند می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ گِ)
شهری بوده به جزیره که موصل باشد و نسبت به او منازی، و منازجرد معرب آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). نسبت بدان منازی و منازگردی است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به منازجرد و ملازگرد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کنارگین
تصویر کنارگین
جانبی طرفی: کنارگین بجنبد و میانگین بایستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
((بُ))
به کار بردن، بهره گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارکرد
تصویر کارکرد
((کَ))
عمل و کار، اندازه و مقیاس کار انجام شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارکرد
تصویر کارکرد
عملکرد، آکتیویته، مصرف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
استعمال، مصرف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
طلبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
Applicability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
applicabilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از توابع خرم آباد واقع در منطقه ی تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
ولگرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
ישימות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
اطلاقیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
প্রযোজ্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
การใช้งาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
matumizi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
uygulanabilirlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
適用性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
适用性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
लागूता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
적용 가능성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
penerapan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
toepasbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
applicabilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
aplicabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
застосовність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
zastosowalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
Anwendbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
aplicabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاربرد
تصویر کاربرد
применимость
دیکشنری فارسی به روسی