جدول جو
جدول جو

معنی کناره گرد

کناره گرد
کسی که در میان جمع نباشد و خود را کنار بکشد، طفیلی
تصویری از کناره گرد
تصویر کناره گرد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کناره گرد

کناره گرد

کناره گرد
آنکه در اطراف کار می ماند و داخل در آن نمی شود. (ناظم الاطباء). آنکه به اطراف گردد و در میان نیاید. (آنندراج) :
کناره گرد خطرهای بیکران دارد
میانه رو، ز دو جانب نگاهبان دارد.
صائب (از آنندراج).
- امثال:
میانه خور و کناره گرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

کناره گیری

کناره گیری
کناره جویی، گوشه نشینی، دست برداشتن از کاری
کناره گیری
فرهنگ فارسی عمید

کناره گیر

کناره گیر
کسی که از مردم دوری گزیند و گوشه نشینی اختیار کند، کناره جو
کناره گیر
فرهنگ فارسی عمید

کناره گیری

کناره گیری
دوری کردن اعتزال کناره گیری: در رفتار و طرز برخوردش نوعی اعتراض و کناره جویی غمز آلود دیده میشد که بنظر مرد نا خوش آیند و مکارانه آمد
فرهنگ لغت هوشیار