جدول جو
جدول جو

معنی کمیچ - جستجوی لغت در جدول جو

کمیچ(کَ)
این کلمه در فهرست ولف ص 665 دشمن معنی شده و بر اساس نشانیی که داده است در شاهنامۀ چ بروخیم دیده نشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کمیل
تصویر کمیل
(پسرانه)
نام پسر زیاد از یاران علی (ع)، نام دعایی است منسوب به کمیل پسر زیاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کمیز
تصویر کمیز
شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، ادرار، پیشاب، بول، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، گمیز، شاشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
اسبی که رنگش بین سیاهی و سرخی است، اسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کویچ
تصویر کویچ
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، ولک، کومار، کورچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کماچ
تصویر کماچ
کماج، نوعی نان ضخیم و پوک که با آرد گندم و آرد نخود تهیه می شود، بسکماج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
مقدار چیزی که سنجیده یا شمرده شود، اندازه، مقدار، چندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمیک
تصویر کمیک
خنده آور، خنده دار مثلاً نمایش کمیک، مربوط به کمدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمین
تصویر کمین
پنهان شدن در جایی به قصد از پا درآوردن دشمن یا شکار
کنایه از کمین کرده
کنایه از کمینگاه
کمترین، کم ارزش ترین، فرومایه ترین
کمین کردن: در جایی پنهان شدن به قصد از پا در آوردن دشمن یا شکار، کمین آوردن، کمین ساختن، کمین گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمیچه
تصویر کمیچه
کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، آتشک، چراغک، شب چراغک، یراعه، شب افروز، شب فروز، کاونه، آتشیزه، شب تاب، کرم شب افروز، چراغینه، ولدالزّنا
در موسیقی کمانچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کریچ
تصویر کریچ
خانۀ کوچک، خانه ای که فالیزبانان با شاخه های درخت برای خود درست می کنند، کرچه، گریچ، کومه، کازه
فرهنگ فارسی عمید
(کَ چَ / چِ)
کمان کوچک. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، به معنی کمانچه است که ساز معروف و مشهور باشد. (برهان) (آنندراج). کمانچه که می نوازند. (ناظم الاطباء). کمانچه. (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمانچه شود، کرم شب تاب را نیز گویند که جانورکی است پرنده و شبها پایین تنه او مانند شرارۀ آتش می درخشد و به عربی یراع گویندش. (برهان) (از آنندراج). کرم شب تاب. (فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). مگس شب تاب. آتشیزه. یراع. یراعه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
خنده آور، نشاط انگیز، نمایشنامه کمدی فرانسوی خنده دار، خنده ساز خنده آور نشاط انگیز: نمایشنامه کمیت، هنر پیشه یا نویسنده نمایشنامه کمدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیع
تصویر کمیع
همخوابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
چندی، مقابل کیفیت، اندازه، مقدار، چیزی که سنجیده یا شمرده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کویچ
تصویر کویچ
ولیک (بیشتر در اطراف تهران و همدان مستعمل است)، زالزالک
فرهنگ لغت هوشیار
کاهیده کامل - و - پاژ نام یکی از پیروان علی (ع) - و - نام ازبایی (دعا) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیه
تصویر کمیه
کمیت در فارسی مونث کمی چندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین
تصویر کمین
قوم پنهان نشیننده بقصد دشمن در جنگ کم ارزش، فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کماچ
تصویر کماچ
نوعی از نان که ستبر و بزرگ باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیچه
تصویر کمیچه
کمان کوچک، کرم شب تاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیچی
تصویر کمیچی
منسوب به کمیچه کمانچه زن کمانچه نواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیز
تصویر کمیز
((کُ مِ))
ادرار، شاش، گمیز هم گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمیک
تصویر کمیک
((کُ))
مضحک، خنده آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمین
تصویر کمین
((کَ))
کمترین
فرهنگ فارسی معین
شخص یا اشخاصی که برای حمله ناگهانی به دشمن در جایی پنهان شوند و منتظر فرصت مناسب باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
اسب سرخ رنگ که به سیاهی زند، کسی لنگ بودن در انجام کاری کم مایه و ناتوان بودن، شراب لعل انگوری که به سیاهی می زند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
((کَ مُِ یَُ))
اندازه، مقدار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کریچ
تصویر کریچ
((کَ))
کریج، کریچه، کرچه، کریز، گریزه، کریغ، پر ریختن پرندگان خصوصاً چرغ و باز و شاهین و مانند آن ها، تولک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمیچه
تصویر کمیچه
کمانچه کوچک، کرم شب تاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
چندی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
Quantity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
quantidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
Menge
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
ilość
دیکشنری فارسی به لهستانی