با کسی به بسیاری نورد کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). با هم چیرگی نمودن و نبرد کردن با کسی در بسیاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چیرگی کردن با کسی در کثرت و بالیدن به بسیاری مال وعدد. (از اقرب الموارد). با هم نبرد کردن به بسیاری مال و قوم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ قبل شود، آب بسیار خواستن جهت خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
با کسی به بسیاری نورد کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). با هم چیرگی نمودن و نبرد کردن با کسی در بسیاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چیرگی کردن با کسی در کثرت و بالیدن به بسیاری مال وعدد. (از اقرب الموارد). با هم نبرد کردن به بسیاری مال و قوم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ قبل شود، آب بسیار خواستن جهت خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
کمینگاه. (فرهنگ فارسی معین) : دورویه چو لهاک و فرشیدورد ز راه کمینگه گشادند گرد. فردوسی. نهانی همی راه بی ره گرفت به کردار شیران کمینگه گرفت. فردوسی. بدان تا در آن بیشه ساران چو شیر کمینگه کند با یلان دلیر. فردوسی. همی تخت زرین کمینگه کنید ز پیوستگی دست کوته کنید. فردوسی. نهاد از کمینگه بر آن اژدها کز او پیل جنگی نیابد رها. اسدی. ز عدل شامل او بوی آن همی آید که در کمینگه شیران مقام سازد رنگ. ظهیرفاریابی. خیزم که کمینگه فلک را یک شیردل از نهان ببینم. خاقانی. شیرمردان که کمینگه سر زانو دارند صیدگهشان بن دامان به خراسان یابم. خاقانی. به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت که در کمینگه عمرند قاطعان طریق. حافظ. ز وصل روی جوانان تمتعی برگیر که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر. حافظ. در هر طرف ز خیل حوادث کمینگهی است زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر. حافظ. و رجوع به کمینگاه شود
کمینگاه. (فرهنگ فارسی معین) : دورویه چو لهاک و فرشیدورد ز راه کمینگه گشادند گرد. فردوسی. نهانی همی راه بی ره گرفت به کردار شیران کمینگه گرفت. فردوسی. بدان تا در آن بیشه ساران چو شیر کمینگه کند با یلان دلیر. فردوسی. همی تخت زرین کمینگه کنید ز پیوستگی دست کوته کنید. فردوسی. نهاد از کمینگه بر آن اژدها کز او پیل جنگی نیابد رها. اسدی. ز عدل شامل او بوی آن همی آید که در کمینگه شیران مقام سازد رنگ. ظهیرفاریابی. خیزم که کمینگه فلک را یک شیردل از نهان ببینم. خاقانی. شیرمردان که کمینگه سر زانو دارند صیدگهشان بن دامان به خراسان یابم. خاقانی. به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت که در کمینگه عمرند قاطعان طریق. حافظ. ز وصل روی جوانان تمتعی برگیر که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر. حافظ. در هر طرف ز خیل حوادث کمینگهی است زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر. حافظ. و رجوع به کمینگاه شود
جامه ای که به روی جامه ها پوشند. (منتهی الارب، مادۀ وث ر) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بالشچه مانندی که پیش زین نهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه بر روی زین افکنند تا نشست سوار آسان بود. ج، مواثر، میاثر. (مهذب الاسماء) ، نمدزین. ج، مواثر، میاثر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مرکبی از حریر و دیبا که معمول مردم ایران بوده. (ناظم الاطباء). مرکبی از حریر و دیبا. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پوست شیر و دیگر ددان. (ناظم الاطباء). پوست دد. (منتهی الارب) (آنندراج)
جامه ای که به روی جامه ها پوشند. (منتهی الارب، مادۀ وث ر) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بالشچه مانندی که پیش زین نهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه بر روی زین افکنند تا نشست سوار آسان بود. ج، مواثر، میاثر. (مهذب الاسماء) ، نمدزین. ج، مواثر، میاثر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مرکبی از حریر و دیبا که معمول مردم ایران بوده. (ناظم الاطباء). مرکبی از حریر و دیبا. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پوست شیر و دیگر ددان. (ناظم الاطباء). پوست دد. (منتهی الارب) (آنندراج)
صمغی است که از برخی گونه های گون که معمو بنام گون کتیرا یا علف کتیرا خوانده میشوند حاصل میگردد. برای تحصیل کتیرا معمو گون را تیغ میزنند (تمام گونه های گون دارا صمغ کتیرا میباشد ولی گونه های پر صمغ آنرا معمو انتخاب میکنند و تیغ میزنند و همین ها را بنام گون کتیرا مینامند)، کتیرا یکی از اقم صادراتی مهم کشور ما است. کتیرا در گرمای 100 درجه 15 درصد آب خود را از دست میدهد. خاکستر حاصل از آن 4 درصد است و شامل کربنات دوشو و فسفاتها و غیره است. کتیرا در آب حل نمیشود ولی بصورت لعاب چسبنده ای در میاید. اگر مقدار از کتیرا پس از قرار گرفتن در آب زیر میکرو سکوپ مطالعه گردد سلولها تغییر شکل یافته ای با جدار های ضخیم در آن تشخیص داده میشود. در مرکز این سلولها دانه های نشاسته بصورت ذرات کوچک و گرد یا با شکال دیگر دیده میشود. از هیدرو لیز کتیرا دو قسمت محلول و غیر محلول نتیجه میشود. قسمت محلول آن بنام تراگا کانتین موسوم است و عبارت از یک اسید اورونیک متصل به چند مولکول آرابینوز میباشد و قسمت غیر محلول آن باسورین نامیده میشود که منحصرا شامل اسید گا کتورو نیک متصل بقند های گاکتوز گزیلوز میباشد. بعوه قند های آزاد و مشتقات متوکسیل نیز در آن یافت میشود. کتیرا فاقد هر گونه اثر درمانی است مع هذا چون دارو یی امولسیون دهنده است برای معلق نگهداشتن پودر های دارو یی غیر محلول از آن استفاده میکنند و نیز در تهیه قرصها بم دو تلو و بیکر بنات دو سود و کلرات دو پتاسیم و کلرید رات دو کوکائین و غیره از آن استفاده میشود. در صنعت کتیرا در نساجی و ساختن چسب و کاغذ سازی و کفاشی و غیره مصرف میگردد. در اکثر نقاط ایران خصوصا مشهد و سبزوار و سلطان آباد و تربت حیدر یه و کرمان و میر و کردستان و شیراز کتیرا بدست میاید. رنگها مختلف کتیرا عبارتند از سفید و زرد و قهوه یی کم رنگ و قهوه یی پر رنگ. صمغ کتیرا تا اندازه ای شفاف و بیمزه و لزج است. سه نوع کتیرا در بازار معروف است: کتیرا ورقی کتیرا مفتولی کتیرا معمولی. کتیرا ورقی از تیغ زدن ساقه بدست میاید. کتیرا مفتولی با فرو بردن میخ یا سیخی در ساقه بوته حاصل میشود و باخره کتیرا معمولی که طالب زیاد ندارد بشکل لوله و مدور میباشد و در نتیجه صدماتی که تصادفا بساقه بوته وارد آید حاصل میشود. قسمت اعظم محصول کتیرا ایران کتیرا ورقی است. یا کتیرا بیضا. یکی از گونه های گون که از آن کتیرا گیرند
صمغی است که از برخی گونه های گون که معمو بنام گون کتیرا یا علف کتیرا خوانده میشوند حاصل میگردد. برای تحصیل کتیرا معمو گون را تیغ میزنند (تمام گونه های گون دارا صمغ کتیرا میباشد ولی گونه های پر صمغ آنرا معمو انتخاب میکنند و تیغ میزنند و همین ها را بنام گون کتیرا مینامند)، کتیرا یکی از اقم صادراتی مهم کشور ما است. کتیرا در گرمای 100 درجه 15 درصد آب خود را از دست میدهد. خاکستر حاصل از آن 4 درصد است و شامل کربنات دوشو و فسفاتها و غیره است. کتیرا در آب حل نمیشود ولی بصورت لعاب چسبنده ای در میاید. اگر مقدار از کتیرا پس از قرار گرفتن در آب زیر میکرو سکوپ مطالعه گردد سلولها تغییر شکل یافته ای با جدار های ضخیم در آن تشخیص داده میشود. در مرکز این سلولها دانه های نشاسته بصورت ذرات کوچک و گرد یا با شکال دیگر دیده میشود. از هیدرو لیز کتیرا دو قسمت محلول و غیر محلول نتیجه میشود. قسمت محلول آن بنام تراگا کانتین موسوم است و عبارت از یک اسید اورونیک متصل به چند مولکول آرابینوز میباشد و قسمت غیر محلول آن باسورین نامیده میشود که منحصرا شامل اسید گا کتورو نیک متصل بقند های گاکتوز گزیلوز میباشد. بعوه قند های آزاد و مشتقات متوکسیل نیز در آن یافت میشود. کتیرا فاقد هر گونه اثر درمانی است مع هذا چون دارو یی امولسیون دهنده است برای معلق نگهداشتن پودر های دارو یی غیر محلول از آن استفاده میکنند و نیز در تهیه قرصها بم دو تلو و بیکر بنات دو سود و کلرات دو پتاسیم و کلرید رات دو کوکائین و غیره از آن استفاده میشود. در صنعت کتیرا در نساجی و ساختن چسب و کاغذ سازی و کفاشی و غیره مصرف میگردد. در اکثر نقاط ایران خصوصا مشهد و سبزوار و سلطان آباد و تربت حیدر یه و کرمان و میر و کردستان و شیراز کتیرا بدست میاید. رنگها مختلف کتیرا عبارتند از سفید و زرد و قهوه یی کم رنگ و قهوه یی پر رنگ. صمغ کتیرا تا اندازه ای شفاف و بیمزه و لزج است. سه نوع کتیرا در بازار معروف است: کتیرا ورقی کتیرا مفتولی کتیرا معمولی. کتیرا ورقی از تیغ زدن ساقه بدست میاید. کتیرا مفتولی با فرو بردن میخ یا سیخی در ساقه بوته حاصل میشود و باخره کتیرا معمولی که طالب زیاد ندارد بشکل لوله و مدور میباشد و در نتیجه صدماتی که تصادفا بساقه بوته وارد آید حاصل میشود. قسمت اعظم محصول کتیرا ایران کتیرا ورقی است. یا کتیرا بیضا. یکی از گونه های گون که از آن کتیرا گیرند
میسره در فارسی (جرانغار در مغولی)، چپگاه ،طرف چپ، جانب چپ میدان جنگ، جناح ایسر، مقابل میمنه، قسمتی از لشکریان که در جانب چپ میدان جنگ جای گیرند مقابل میمنه: (اصحاب مشامه درعرصات حضرت حشرگشته و میمنه بیخبر احزاب شیطان پیرامن جناب سلطان فرو گرفته و میسره غافل، جمع میاسر
میسره در فارسی (جرانغار در مغولی)، چپگاه ،طرف چپ، جانب چپ میدان جنگ، جناح ایسر، مقابل میمنه، قسمتی از لشکریان که در جانب چپ میدان جنگ جای گیرند مقابل میمنه: (اصحاب مشامه درعرصات حضرت حشرگشته و میمنه بیخبر احزاب شیطان پیرامن جناب سلطان فرو گرفته و میسره غافل، جمع میاسر