کماد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جامه پاره ای که گرم کرده بر جای درد نهند تا درد آن بیاساید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کماد شود
کِماد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جامه پاره ای که گرم کرده بر جای درد نهند تا درد آن بیاساید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کماد شود
فراهم آوردن جامه و استوار بستن آن جهت سفر، گرد آوردن شتران، منع کردن حق کسی را. گویند: کمهل علینا، ای منعنا حقنا، پوشیدن سخن و تعمیه نمودن آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
فراهم آوردن جامه و استوار بستن آن جهت سفر، گرد آوردن شتران، منع کردن حق کسی را. گویند: کمهل علینا، ای منعنا حقنا، پوشیدن سخن و تعمیه نمودن آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
زمین بلند یا زمین پست هموار نرم. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). زمین بلند یا زمین پست. (آنندراج). زمین پست و هموار و نرم. ج، مهد. (از اقرب الموارد). ج، مهده. (ناظم الاطباء)
زمین بلند یا زمین پست هموار نرم. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). زمین بلند یا زمین پست. (آنندراج). زمین پست و هموار و نرم. ج، مُهَد. (از اقرب الموارد). ج، مِهَده. (ناظم الاطباء)