جدول جو
جدول جو

معنی کمنداندازی - جستجوی لغت در جدول جو

کمنداندازی(کَ مَ اَ)
کمند انداختن از دست و ترک دادن آن را. (آنندراج). عمل کمندانداز:
صید مطلب نکند جز به کمنداندازی
هر که قطع نظر از عالم اسباب کند.
مخلص کاشی (از آنندراج).
و رجوع به کمندانداز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کمند انداز
تصویر کمند انداز
کسی که کمند به کار ببرد، اندازندۀ کمند، کمندافکن
فرهنگ فارسی عمید
(تَرْرَ / رِ فُ / تَ رَ / رِ فُ)
کمنداندازنده. آنکه کمند را برای اسیرکردن دشمن یا صید حیوان به سوی او بیندازد. کمندافکن. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کمندافکن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ اَ)
عمل بندانداز
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمند اندازی
تصویر کمند اندازی
عمل کمند انداز: (صید مطلب نکند جز بکمند اندازی هر که قطع نظر از عالم اسباب کند) 0 (مخلص کاشی) کم نظیر 0 کم مانند کم مثل 0، بی مانند بی مثل
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کمند را برای اسیر کردن دشمن یا صید حیوان بسوی او بیندازد کمند افکن
فرهنگ لغت هوشیار