کمند انداختن از دست و ترک دادن آن را. (آنندراج). عمل کمندانداز: صید مطلب نکند جز به کمنداندازی هر که قطع نظر از عالم اسباب کند. مخلص کاشی (از آنندراج). و رجوع به کمندانداز شود
اندازندۀ منی که آب مرد و زن باشد، دوراندازندۀ کبر و خودپسندی. روی برگرداننده از خودخواهی و عجب: منی انداز باش چون مردان گر نه ای زن، منی پذیر مباش. سنائی