فرانسوی گنجه کشو دار تونک (گنجه قفسه) گنجه دارای کشو که در آن لباسها و اشیا دیگر گذارند. یا کمد بایگانی. کمدی که در آن پرونده های اداری را بایگانی کنند. یا کمد جالباسی. کمدی که در آن جامه ها را جای دهند
فرانسوی گنجه کشو دار تونک (گنجه قفسه) گنجه دارای کشو که در آن لباسها و اشیا دیگر گذارند. یا کمد بایگانی. کمدی که در آن پرونده های اداری را بایگانی کنند. یا کمد جالباسی. کمدی که در آن جامه ها را جای دهند
اعانت و مددکاری چه در کار و بار و چه در جنگ، مساعدت، مدد، دستیاری کومک ترکی ادیار کوچ یار، یاری کم قلیل. یا کمکی. اندکی: هما آنطور که از رفتارش احساس میشد کمکی هم رنجیده خاطر مینمود. مدد یاری: امیر زاده رستم در جواب گفت من بر حسب کمک آمده ام. یا کمک مالی. بوسیله مال و پول کسی را یاری کردن
اعانت و مددکاری چه در کار و بار و چه در جنگ، مساعدت، مدد، دستیاری کومک ترکی ادیار کوچ یار، یاری کم قلیل. یا کمکی. اندکی: هما آنطور که از رفتارش احساس میشد کمکی هم رنجیده خاطر مینمود. مدد یاری: امیر زاده رستم در جواب گفت من بر حسب کمک آمده ام. یا کمک مالی. بوسیله مال و پول کسی را یاری کردن
فرانسوی بیخودی بیهوشی هم چنان همچنان مانند اینکه. یا کما اینکه. چنانکه خدای واجب کرده: این ارث را بین وراث کما فرض الله باید قسمت کرد. یا کما فی السابق. مانند پیش مانند گذشته چنانکه بود. یا کما کان. چنانکه بود یا کما هو. چنانکه او (آن) است همچنانکه بود. توضیح درعربی برای مذکر آید ولی در فارسی مراعات این امر نکنند. یا کما هو حقه. چنانکه شاید چنانکه حق اوست. یا کما هی. چنانکه او (آن) است تهمچنانکه بود. توضیح برای مونث آید ولی در فارسی مراعات این امر نکنند: ابونصر... . ابوالعلا رالله . . بخواند و صورت حال کما هی تقریر کرد. یا کما یلیق. چنانکه باید چنانکه سزد. یا کما یتبغی. چنانکه شاید چنانکه درخور است: مرد ساده لوح بود و در اکتساب علوم متداوله کما ینبغی کوشیده
فرانسوی بیخودی بیهوشی هم چنان همچنان مانند اینکه. یا کما اینکه. چنانکه خدای واجب کرده: این ارث را بین وراث کما فرض الله باید قسمت کرد. یا کما فی السابق. مانند پیش مانند گذشته چنانکه بود. یا کما کان. چنانکه بود یا کما هو. چنانکه او (آن) است همچنانکه بود. توضیح درعربی برای مذکر آید ولی در فارسی مراعات این امر نکنند. یا کما هو حقه. چنانکه شاید چنانکه حق اوست. یا کما هی. چنانکه او (آن) است تهمچنانکه بود. توضیح برای مونث آید ولی در فارسی مراعات این امر نکنند: ابونصر... . ابوالعلا رالله . . بخواند و صورت حال کما هی تقریر کرد. یا کما یلیق. چنانکه باید چنانکه سزد. یا کما یتبغی. چنانکه شاید چنانکه درخور است: مرد ساده لوح بود و در اکتساب علوم متداوله کما ینبغی کوشیده
تهیگاه، شبه سفید از سنگهای گرانبها که چون چشم پنام بر گردن آویزند، رویگردانی بریدن پیوند، پایداری: در کار درد پهلو تهیگاه جمع کشوح بیماری تهیگاه که با داغ کردن به شود، درد پهلو ذات الجنب
تهیگاه، شبه سفید از سنگهای گرانبها که چون چشم پنام بر گردن آویزند، رویگردانی بریدن پیوند، پایداری: در کار درد پهلو تهیگاه جمع کشوح بیماری تهیگاه که با داغ کردن به شود، درد پهلو ذات الجنب
بابلی تازی گشته گندم گندم. یا قمح احمر. گیاهی است از تیره گل میمون که یک ساله است و برگهایش متقابل و باریک و کشیده و سه گوش است. گلهایش زرد یا بنفش می باشند. گیاه مزبور غالبا انگل نباتات دیگر و موجب خشک شدن گیاهان می گردد. قمح اقمر را به نام سرخک نیز نامند قراموق تیلکی بغدادی
بابلی تازی گشته گندم گندم. یا قمح احمر. گیاهی است از تیره گل میمون که یک ساله است و برگهایش متقابل و باریک و کشیده و سه گوش است. گلهایش زرد یا بنفش می باشند. گیاه مزبور غالبا انگل نباتات دیگر و موجب خشک شدن گیاهان می گردد. قمح اقمر را به نام سرخک نیز نامند قراموق تیلکی بغدادی