- کمامه(کِ مَ)
غلاف طلع. (منتهی الارب) (آنندراج). غلاف شکوفۀ خرما. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، غلاف شکوفه. ج، اکمّه، کمام. (منتهی الارب) (آنندراج). غلاف شکوفه. ج، کمام و جمعالجمع، اکمّه. (ناظم الاطباء). پوشش و پردۀشکوفه. (از اقرب الموارد) ، آنچه بدان دهان شتر را بندند تا نگزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کمام. (در معنی مفرد) (از اقرب الموارد) ، توبرۀ اسب و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به کمام شود
