جدول جو
جدول جو

معنی کماریم - جستجوی لغت در جدول جو

کماریم
سیاه پوشان، . کاهنان خدایان دروغ بودند، و گاهی این لفظرا به کهنه ترجمه کرده اند. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کیارزم
تصویر کیارزم
(پسرانه)
مرکب از کیا (پادشاه) + رزم (نبرد)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سماریس
تصویر سماریس
ساردین، نوعی ماهی دریایی کوچک فلس دار به رنگ سبز تیره که زیر شکمش سفید است و بیشتر برای ساختن کنسرو صید می شود
فرهنگ فارسی عمید
فلزی سخت به رنگ خاکستری که در رآکتورهای اتمی به منظور جذب نوترون کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمابیش
تصویر کمابیش
کم و بیش، کم و زیاد، اندک و بسیار، کم بیش، نقیر و قطمیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کماشیر
تصویر کماشیر
صمغ کرفس کوهی، صمغی زرد رنگ با بوی تند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
پست ترین، بی ارزش ترین، کوچک ترین، عنوانی که گوینده برای تواضع به خود می دهد، حقیر مثلاً این کمترین چندین بار عارض خدمت شدم
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
از دیه های بخارا است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
اسم است که شباهت به نسبت دارد و آن نام بعضی از علماست. (از انساب سمعانی جمع واژۀ 2 ورق 486 ب)
لغت نامه دهخدا
از پسران یافث بن نوح است. (تاریخ گزیده چ نوایی ص 26). و رجوع به یافث در همین لغت نامه و مجمل التواریخ و القصص ص 104 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمساریا
تصویر کمساریا
کمیسری در فارسی} کمیساریا {فرانسوی کلانتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کماریدن
تصویر کماریدن
گماریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمدریس
تصویر کمدریس
کامادریوس بنگرید به کامادریوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
کمتر از همه، اندک ترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمالیت
تصویر کمالیت
کمال: (هر چه گفتیم در اوصاف کمالیت دوست همچنان هیچ نگفتیم که صد چندین است)، (بدایع) توضیح کمال خود مصدر است و احتیاجی به یت مصدری ندارد ولی در فارسیاستعمال شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمابیش
تصویر کمابیش
کم و زیاد، اندک و بسیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراریس
تصویر کراریس
جمع کراسه، از ریشه پارسی کراسه ها کراسک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماریس
تصویر عماریس
جمع عمروس، برگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماریط
تصویر عماریط
جمع عمروط، دزدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شماریخ
تصویر شماریخ
جمع شمراخ، خوشه های انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شماریق
تصویر شماریق
جامه پاره پاره ژنده
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای ماهی استخوانی که حداکثر طولش تا 25 سانتیمتر میرسد و بدنش پوشیده از فلسهای نسبتا درشت نازک و نوک تیز است رنگ بدنش سبز و در قسمتهای پشت آن خط آبی رنگ بمحاذات تیره پشت حیوان قرار دارد. پهلو ها و شکم حیوان سفید و نقره یی است ماهی مذبور را جهت تغذیه و ساختن کنسرو صید میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خذاریم
تصویر خذاریم
کهنه و پاره پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شماریج
تصویر شماریج
به گونه رمن یاوه ها بیهوده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمابیش
تصویر کمابیش
((کَ))
کم و بیش، اندک و بسیاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
اقلیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمابیش
تصویر کمابیش
نسبی، به نسبت، تقریبا، تقریبی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
Least
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بوته هندوانه، خربزه، کدو و غیره، جوانه ی در حال رشد، ترمیم
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
mínimo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
am wenigsten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
najmniejszy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
наименее
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
найменший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کمترین
تصویر کمترین
mínimo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی