- کماد
- کوفتگی جامه در گذشته گازران جامه را در شست و شوی میکوفتند، درد شکم، لته گرم بر اندام دردناک نهند داغلت درد شکم، پارچه ای که گرم کنند و بر عضو درد ناک نهند
معنی کماد - جستجوی لغت در جدول جو
- کماد
- درد شکم، پارچه ای که گرم کنند و بر عضو دردناک نهند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کهتری
سمبول، سمبل، مظهر
هر شیء، شخص، دکور یا عملی که در عین حال که معنایی صریح دارد، از اهمیت و معنایی ضمنی نیز برخوردار است. برای مثال سورتمه ای که نام آن رزباد بود، در فیلم همشهری کین (1941- Citizen Kane) ساخته ارسن ولز. این سورتمه نمادی از کودکی و معصومیت شخصیت اصلی فیلم بود.
جمع امد، فرجام ها سر رسید ها
سررسیدها، فرجامها
طناب
هلال، قوس، منحنی
اکسیر
مجتمع، تمام، مجتمع
خاکستر
زمین، سال بی باران، هر چیز بی جان، بی حرکت یخ فروش، شمشیر بران
ستایش کننده
روغن غلیظ
کود
بی رواجی، بی رونقی، بی رواج، کساد
نشانه یا علامتی با معنای خاص، سمبل، در ریاضیات هر نشانه یا حرفی که برای نشان دادن کمیت، عمل یا رابطه ای به کار می رود مانند ÷ و ×
مرهمی خمیرمانند که روی زخم می گذارند
آنچه پس از سوختن چیزی باقی می ماند، خاکستر
کم، اندک
نوعی کوزۀ سفالی یا چوبی دهان گشاد
نوعی کوزۀ سفالی یا چوبی دهان گشاد
بالاترین مرتبۀ چیزی، نهایت مثلاً با کمال خرسندی، برتر بودن در داشتن صفات نیک، کامل بودن، آراستگی صفات، درایت، دانایی، خردمندی، در فلسفه صورت نهایی و طبیعی هر چیز، در تصوف رسیدن به مرحلۀ محو و فنا
کمال یافتن: به کمال رسیدن، کامل شدن، ترقی کردن
کمال یافتن: به کمال رسیدن، کامل شدن، ترقی کردن
مادۀ دارویی نرمی که با داروهای مختلف و بعضی روغن ها، نظیر وازلین، لانولین، پیه و روغن زیتون برای مالیدن روی زخم یا ورم درست کنند
ستون، آنچه به آن تکیه می کنند، تکیه گاه، بناهای بلند
کماج، نوعی نان ضخیم و پوک که با آرد گندم و آرد نخود تهیه می شود، بسکماج
هر چیز بی جان و بی حرکت، از قبیل سنگ، چوب، فلز و امثال آن ها
طنابی بلند با سری حلقه مانند برای گرفتار کردن انسان یا حیوان، کنایه از آنچه به وسیلۀ آن کسی را اسیر و گرفتار کنند، دام مثلاً پسرک سرانجام در در کمند او افتاد، زلف، گیسو
کمند انداختن: به کار بردن کمند برای گرفتار ساختن کسی یا حیوانی یا برای بالا رفتن از جایی
کمند انداختن: به کار بردن کمند برای گرفتار ساختن کسی یا حیوانی یا برای بالا رفتن از جایی
بستن چیزی بر جراحت
جمع صمد، جاهای سخت جاهای بلند در پوش چوب پنبه، دستار تو پر، جمع صمده، تخته سنگ ها
چوبی که خانه بر آن استوار شود، ستون
جگر درد درد جگر ترنج از گیاهان نارنج
جامه کهنه و پاره