- کلکبود(کَ کَ تَ / تِ)
دهی از دهستان سردرود است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 465 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به معجم البلدان شود
معنی کلکبود - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کدخدا، بزرگ ده و محله، دهدار، صاحب و بزرگ خانه، شوهر، مرد زن دار، رئیس قبیله، پادشاه
کم بودن، نقصان، کمی، آنچه هنگام شمردن یا وزن کردن چیزی از مقدار معین کم بیاید
(کِ کِ مَ حَلْ لَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش طالقان شهرستان تهران. کوهستانی و سردسیر است و 575 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
(گُ لِ کَ)
لغت نامه دهخدا
نیلوفر آبی. گل ازرق:
گل کبود که برتافت آفتاب بر او
ز بیم چشم نهان گشت در بن پایاب.
خفاف.
رجوع به نیلوفر شود
گل کبود که برتافت آفتاب بر او
ز بیم چشم نهان گشت در بن پایاب.
خفاف.
رجوع به نیلوفر شود
(کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان طرق رود است که در بخش نطنز شهرستان کاشان واقع است و 1730 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(کَ)
لغت نامه دهخدا
طبقچه و یا طبق کوچک پهن از طلا و یا نقره و یا سفال که در روی آن کاسه یا پیاله گذارند و نعلبکی و پیالۀپر و لبریزی که به سلامتی دیگری خورند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
(کُ)
لغت نامه دهخدا
کلاه خود:
مه سپر مهر کلاخود و کمان قوس قزح
ناوکت تیر و سما کست و سها نیزه گذار.
نظام قاری (دیوان البسۀ چ استانبول ص 13).
و رجوع به کلاه خود شود
مه سپر مهر کلاخود و کمان قوس قزح
ناوکت تیر و سما کست و سها نیزه گذار.
نظام قاری (دیوان البسۀ چ استانبول ص 13).
و رجوع به کلاه خود شود
(کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش طالقان شهرستان تهران. در کوهستان واقع شده و سردسیر است و 173 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
نام محله ای است به بخارا. و عبدالله بن مجید کلابادی از آنجاست. (انجمن آرای) (آنندراج). نام دروازه ای به بخارا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بر دروازۀ کلاباد در منزل درویش بودند. (انیس الطالبین ص 138). به دروازه کلاباد رسیدم نماز شام شده بود. (انیس الطالبین ص 159). با جمعی از درویشان شهر بخارا در دروازۀ کلاباد بودند در منزل درویش. (انیس الطالبین ص 159). حضرت خواجۀ ما قدس اﷲ روحه در بخارا در محلۀ کلاباد بودند. (انیس الطالبین ص 77). و رجوع به کلابادی و احوال و اشعار رودکی ص 94 شود
دهی است جزو دهستان اشگور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان و در 45هزارگزی جنوب رودسر و 9هزارگزی جنوب خاوری سی پل واقع است کوهستانی و سردسیر و تعداد سکنۀ آن 800 تن است، آبش از چشمه تأمین میشود و محصول آن بنشن و غلات و لبنیات و عسل و فندق است، شغل اهالی زراعت و گله داری و راههای آن مالروو صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ده کوچکی است از دهستان سمام بخش رودسر شهرستان لاهیجان در یک هزارگزی خاور امام واقع است و20 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ده کوچکی است از دهستان سمام بخش رودسر شهرستان لاهیجان در یک هزارگزی خاور امام واقع است و20 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
(حَرْ رِ کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش ارکواز شهرستان ایلام در 26هزارگزی جنوب خاور قلعه دره، کنار راه مالرو امامزاده نصیرالدین. کوهستانی و معتدل و دارای 158 تن سکنۀ شیعه است. زبانشان کردی و لری است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. زمستان به چالاب مهران میروند. چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
حقه باز
