جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کزبود

کزبود

کزبود
کدخدا، بزرگ ده و محله، دهدار، صاحب و بزرگ خانه، شوهر، مرد زن دار، رئیس قبیله، پادشاه
کزبود
فرهنگ فارسی عمید

کزبود

کزبود
کدخدا و رئیس را گویند. (برهان) (آنندراج). کدخدا. رئیس طایفه. (ناظم الاطباء). و آن مصحف کدیور است. این اشتباه رابار اول حافظ اوبهی کرده و این کلمه را در باب الکاف مع حرف الدال آورده است بی شک اوبهی کدیور را کز بود خوانده و برهان هم بتقلید او همین صورت را آورده وهمین معنی را به او داده است. (یادداشت مؤلف). نیزرشیدی همین صورت را یاد کرده است. هم ممکن است اصل کذبود (= کذبد) باشد مرکب از کذ (=کد) به معنی خانه وبد (پسوند اتصاف و نسبت). (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

کمبود

کمبود
کم بودن، نقصان، کمی، آنچه هنگام شمردن یا وزن کردن چیزی از مقدار معین کم بیاید
کمبود
فرهنگ فارسی عمید