جدول جو
جدول جو

معنی کلورز - جستجوی لغت در جدول جو

کلورز
(کَ)
دهی از دهستان رستم آباد است که در بخش رودبار شهرستان رشت واقع است و 792 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کشورز
تصویر کشورز
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، واستریوش، کشتبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلروز
تصویر کلروز
بیماری زردی در دختران که سبب کم خونی می شود، یرقان، ابیض
فرهنگ فارسی عمید
(کِشْ وَ)
بزرگ، چه کشورزیان به معنی بزرگان است. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، محتمل است مخفف کشاورز باشد. (حاشیۀ برهان)
لغت نامه دهخدا
(کَ مِ)
دهی از دهستان هرازپی است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
غوزۀ پنبه را گویند که شکفته شده و پنبه ها از آن برآمده باشد. (برهان) (آنندراج). کلوزه جوزغه و غوزۀ پنبۀ شکفته شده. (ناظم الاطباء). کلوزه. جوزغه. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلوزه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
دهی از دهستان چهار فریضه است که در بخش مرکزی شهرستان بندرانزلی واقع است و 1000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
آنچه از خوشۀ غله که پس از درو کردن و جمعکردن حاصل در کشت زار باقی ماند و خوشه چین آن را برچیند. (ناظم الاطباء). خوشه چینی غلات. (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(کُ رِ)
یکی از ایالات فرانسه است. و مرکز آن ’تول’ و شهرهای مهم آن: اوسل و بریو است. این ایالت از سه ولایت و سی بلوک و 289 بخش تشکیل یافته و مساحت آن در حدود 5888 متر مربع است و 242800 تن سکنه دارد. از نظر محصول فقیر، اما شراب آنجا معروف است و در آن صنایع ذوب فلزات، کاغذسازی و تولید مواد غذایی رواج دارد و یکی از مراکز هیدروالکتریک است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(کَ وَ)
میوه و بار کور باشد که رستنیی است پر شاخ و برگ و گل و میوۀ آن را در سرکه اندازند و آچار سازند و در دواها نیز به کار برند و به عربی شوکهالشهبا خوانند و ینبوت همان است. (برهان). در جهانگیری گفته به اول و ثانی مفتوح و در رشیدی به اول مضموم میوه و بار کور باشد و صاحب برهان نوشته خرنوب شامی همان است و به مناسبت کور، به فتح اصح است چه از کورزه و کورزاده فهمیده می شود و با ثمر و میوۀ کور بس مناسب است، چنانکه خیار و خیارز. (از انجمن آرا) (از آنندراج). مخفف کورزه. (حاشیۀ برهان چ معین). کورزه. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کورزه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلوز
تصویر کلوز
غوزه پنبه که شکفته شده و پنبه ها از آن بر آمده باش جوزغه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کورز
تصویر کورز
میوه و بار کور (کبر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلوز
تصویر کلوز
((کُ))
کلوزه، غوزه پنبه که شکفته شده و پنبه ها از آن برآمده باشد، جوزغه
فرهنگ فارسی معین
از مراتع لنگا واقع در منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی