جدول جو
جدول جو

معنی کلوز

کلوز((کُ))
کلوزه، غوزه پنبه که شکفته شده و پنبه ها از آن برآمده باشد، جوزغه
تصویری از کلوز
تصویر کلوز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کلوز

کلوز

کلوز
غوزه پنبه که شکفته شده و پنبه ها از آن بر آمده باش جوزغه
کلوز
فرهنگ لغت هوشیار

کلوز

کلوز
غوزۀ پنبه را گویند که شکفته شده و پنبه ها از آن برآمده باشد. (برهان) (آنندراج). کلوزه جوزغه و غوزۀ پنبۀ شکفته شده. (ناظم الاطباء). کلوزه. جوزغه. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلوزه شود
لغت نامه دهخدا

بلوز

بلوز
فرانسوی نیم تنه نیم تن نیم تن نیم تنی تا سر زانوش هست از پی آن برسر زانو نشست (نظامی) کرتی (گویش خوانساری) سفره بزرگ. جامه نیم تنه کرکی یا پشمی یا کاموایی و یا نخی زنانه یا مردانه
فرهنگ لغت هوشیار

کروز

کروز
شادی، نشاط، عیش و طرب، برای مِثال با کروز و خرمی آهو به دشت / می خرامد چون کسی کاو مست گشت (رودکی - ۵۳۴)
کروز
فرهنگ فارسی عمید

کلیز

کلیز
زنبور، حشرۀ کوچکی از راستۀ نازک بالان، چهار بال نازک و نیش زهرآلود
کلیز
فرهنگ فارسی عمید