جدول جو
جدول جو

معنی کلرور - جستجوی لغت در جدول جو

کلرور
کلرید
کلرور سدیم: در علم شیمی نمک
تصویری از کلرور
تصویر کلرور
فرهنگ فارسی عمید
کلرور
(کْلُ / کُ لُ)
در اصطلاح علم شیمی، ماده ای که از ترکیب کلر با یک عنصر دیگر (خواه فلز و خواه شبه فلز) حاصل می شود، مانند کلرور نقره که فرمولش ClAg می باشد وعبارت از ترکیب کلر با فلز (نقره) است و کلرور کربن که فرمولش (Cl4C) است (چون دارای 4 اتم کربن است معمولا آن را تتراکلرور کربن می خوانند) و عبارت از ترکیب کلر با شبه فلز (کربن) می باشد. کلرورهای فلزات معمولا نمکهای اسیدکلریدریک هستند. مهمترین کلروری که در طبیعت بسیار فراوان و در ترکیب مادۀ زنده نیز وارد است، کلرورسدیم (ClNa) یعنی همان نمک طعام می باشد.
- کلرورها (ج کلرور) ، ترکیبات کلر با یکی از عناصر دیگر می باشند. مهمترین کلرورها، کلرورهای فلزات هستند که در حقیقت باید آنها را املاح اسید کلریدریک دانست. کلرورها غالباً جامد و در آب محلولند باستثنای کلرورهای نقره (ClAg) و سرب (Cl2pb) و کلرور یک ظرفیتی مس (Clcu) و کلرور یک ظرفیتی جیوه (Cl2Hg) که در آب حل نمی شوند. (فرهنگ فارسی معین).
- کلرور رنگ بر، مخلوطی از کلرورها و هیپوکلریت ها به نسبت مساوی ماده ای رنگ زدا را بوجود می آورد که بنام کلرور رنگ بر خوانده می شود. از مهمترین کلرورهای رنگ بر آب ژاول است که عبارت از محلول نمک طعام و هیپوکلریت سدیم در آب است و معمولا آب ژاول را از تاثیر گاز کلر در محلول سود حاصل می کنند به فرمول زیر است:
H2o + CLoNa + +CLNa ͢ 2NaOH + CL2
و از اثر کلر بر محلول پتاس کلرور رنگ بر دیگری به دست می آید که آن راآب لاباراک گویند و فرمول آن به شرح ذیل است:
H2O+ CLoK + CLK ͢ 2KOH + CL2
کلرورهای رنگ بر علاوه بر خاصیت رنگ زدایی خاصیت گندزدایی نیز دارند و جهت ضدعفونی آبهای آشامیدنی مصرف می شود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کلرور
فرانسوی سراک ماده ای که از ترکیب کلر با یک عنصر دیگر (خواه فلز و خواه شبه فلز) حاصل میشود. کلرور های فلزات معمولا نمکهای اسید کلریدریک میباشند. مهمترین کلروری که در طبیعت بسیار فراوان است و در ترکیب ماده زنده نیز وارد است کلرور سدیم که همان نمک طعام است میباشد. یا کلرور ها ترکیبات کلر با یکی از عناصر دیگر میباشند. مهمترین کلرور ها کلرور های فلزات هستند که در حقیقت باید آنها را املاح اسید کلریدریک دانست. کلرور ها غالبا جامد و در آب محلولند باستثنای کلرور های نقره و سرب و کلروریک ظرفیتی مس و کلرور دو ظرفیتی جیوه که در آب حل نمیشوند. یا کلرور رنگ بر. مخلوطی از کلرور ها هیپوکلریت ها بنسبت مساوی ماده ای رنگ زدا را بوجود میاورد که بنام کلرور رنگ بر خوانده میشود. از مهمترین کلرور های رنگ بر آب ژاول است که عبارت از محلول نمک طعام و هیپو کلریت سدیم در آب است و معمولا آب ژاول را از تاثیر گاز کلر در محلول سود حاصل میکنند: و از اثر کلر بر محلول پتاس کلرور رنگ بر دیگری بدست میاید که آنرا آب لاباراک گویند: کلرور های رنگ بر علاوه بر خاصیت رنگ زدایی خاصیت گند زدایی نیز دارند و جهت ضد عفونی آبهای آشامیدنی مصرف میشوند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلروز
تصویر کلروز
بیماری زردی در دختران که سبب کم خونی می شود، یرقان، ابیض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلرور سدیم
تصویر کلرور سدیم
در علم شیمی نمک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرور
تصویر کرور
واحد شمارش، برابر با پانصد هزار، کنایه از مقدار زیاد مثلاً یک کرور آدم
فرهنگ فارسی عمید
(تِ لُ رِ اِ لِ)
مایعی است که در 121 درجه حرارت بجوش می آید. خاصیت سمی و درجۀ جذب شدن آن از تتراکلرور دوکربن کمتر است و در کرمهای پرندگان مخصوصاً ’هتراکیس’ کبوتر بمقدار 0/1- 0/2 سانتی متر مکعب برای هر کیلوگرم وزن حیوان بسیار مؤثر و بعلاوه در مورد آسکاریس و ’ان سینر’ سگ و گربه و سایر کرمهای مدور حیوانات نیز تأثیر دارد. (از درمانشناسی احمد عطایی ص 418). رجوع به تتراکلروردوکربن شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نام شماره ای است چنانکه کرور ایران پانصدهزار است که پنج لک باشد. (آنندراج). نصف میلیون. (ناظم الاطباء). نزد ایرانیان معادل پانصدهزار است. (یادداشتهای قزوینی از فرهنگ فارسی معین). ج، کرورات. (فرهنگ فارسی معین) : یا یکی از کرورات هشتگانه را در عین غارت زدگی و بی خانمانی ازعهده برنیاید. (از نامه های قائم مقام از فرهنگ فارسی معین) ، واحد شماره و آن نزد هندوان ده میلیون است که معادل صد لک باشد و لک برابر با صدهزار است. (یادداشتهای قزوینی از فرهنگ فارسی معین). کرور هندی بیست کرور ایران است که یکصد لک باشد. (آنندراج). ابن بطوطه نویسد: نزد هندیان کرور صد لک است و لک صدهزار دینار. (سفرنامۀ ابن بطوطه از یادداشت مؤلف) ، عدد بسیار زیاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تِ رِ پِ لُ)
از ترکیب های طلای سفید است که توسط فرمل در محلول قلیایی احیاء میشود و ’سیاه طلای سفید’ به دست می آید. رجوع به روش تهیۀ مواد آلی دکتر صفوی ص 213 شود
لغت نامه دهخدا
(تِ لُ دُ کَ بُ)
خواص فیزیکی و شیمیایی: مایعی است بی رنگ، خنثی، قابل اشتعال با طعمی لب گز و شیرین و سنگین تر از آب (وزن مخصوص آن 1/62 میباشد). با بوئی نزدیک ببوی اتریا بوی کلروفرم تقریباً در آب غیرمحلول میباشد. مواد چربی و ید و کافور و اسانس ها و موم ها و لسیتین ها و اغلب اجسام آلی را حل میکند این جسم برای خاموش کردن حریق ها بکار میرود و درنتیجۀ احتراق آن گازهای سمی و محرک تولید میشود.
خواص فیزیولوژیکی:
تتراکلروردوکربن مانند کلروفرم یک عنصر بیهوشی میباشد ولی بعلت خطرناک بودنش مورد استعمالی ندارد زیرا موجب ضعف و بی حالی زیاد و اختلالات دستگاه گوارش میگردد. اگر مقدار زیاد آن را در داخل بدن تجویز کنند موجب آثار و علائمی میگردد که نظیر علائم و تأثیرات کلروفرم میباشد یعنی موجب ضعف اعمال سلسلۀ اعصاب مرکزی شده و پس از مدتی باعث مسمومیت مزمن و بروز یرقان میگردد. جذب تتراکلرور دوکربن بیشتر در مجاورت مخاط روده های کوچک صورت میگیرد و وجود الکل و اجسام چربی در روده ها جذب آن را آسان میکند، از این جهت در موقع تجویز آن باید ازمصرف الکل و اجسام چربی دار خودداری کرد. جذب املاح کالسیم از خاصیت سمی تتراکلرور دوکربن می کاهد. باید دانست که دفع تتراکلرور دوکربن بیشتر از راه ریه صورت میگیرد.
تتراکلرور دوکربن دارای خاصیت ضد عفونی و خاصیت انگل کش (انگل های خارجی) میباشد و آن را برای ضدعفونی کردن زخمها توصیه میکنند. بعلاوه شپش و رشک را نیز از بین میبرد. در بیماریها و اختلالات پوستی نیز از آن استفاده میکنند... تتراکلرور دوکربن از جملۀ داروهای ضدکرم مؤثر میباشد و مخصوصاً در کرمهای گرد از قبیل ’ آنکی لوستوم’ وآسکاریس و استرونگل تأثیر کرده و برای کشتن لاروهای ’استر’ است و برای دفع زالوی کبدی گوسفند و بز و گاو و بالاخره برای دفع ’هامن شوس’ اسب آن را بکار میبرند.
اشکال دارویی: تتراکلرور دوکربن را مخلوط با آب آشامیدنی یا شیر یا قدری روغن (یک در پنج) یا بطور خالص بشکل کاپسول ژلاتینی و غیره میدهند. بهتر است حیوانات را در حالت ناشتا گذارده و سپس دارو را تجویز کنند معمولاً مسهل را توأم با دارو و یا بعد از آن میدهند. نوع مسهل باید نمکی باشد. در انسان سولفات دومانیزی را تجویز میکنند در مورد ’انکی لوستوم دندنالیس’ بهتر است روغن کنوپود را به نسبت یک پنجم و تتراکلرور دوکربن را به نسبت چهار پنجم مخلوط کنند. مقداری برای کپلک:گاو مسن 10 سانتیمتر مکعب یا 16 گرم.
گوسالۀ بیش از یکسال 10 سانتیمتر مکعب یا 16 گرم.
گوسالۀ یکساله و کمتر از یکسال 5 سانتیمتر مکعب یا 8 گرم.
گوسفند و بز 1 سانتیمتر مکعب یا 1/6 گرم.
مقدار دفع برای کرمها:
اسب 50- 60 سانتی متر مکعب یعنی 80- 100 گرم برای هر کیلوگرم وزن.
کره اسب 20- 30 سانتی متر مکعب یا 30- 50 گرم.
گوسفند 1- 5 سانتی متر مکعب.
در انسان 4% - 8% سانتی متر مکعب برای هر کیلوگرم وزن بدن یعنی مجموعاً 2/5- 5 سانتی مترمکعب برای انسان بزرگ.
تتراکلرور دوکربن از جملۀ سموم کبد میباشد و هر قدر جراحات و بثورات کبدی شدیدتر باشد خاصیت سمی آن نیز بیشتر ظاهر میگردد. در انسان و حیوانات مقادیر زیاد آن موجب تشنج و تقلیل قند خون میگردد. در حیوانات بایدابتدا با تجویز مقادیر کم حساسیت دامها را مورد دقت قرار داد و حتماً اجسام خالص را تجویز نمود.
موارد منع شده:
بجزدر حیوانات مبتلا به کپلک باید از تجویز تتراکلرور دوکربن در حیوانات مبتلا به بثورات و جراحات کبدی و کلیوی و در بیماری سگ جوان و اختلالات معدی و معوی در حیوانات بسیار جوان یا خیلی پیر و گاوهای شیرده خودداری نمود. اخیراً در آمریکا و اروپا و در اغلب ممالک دنیا و ایران اجسامی را که دارای خواص تتراکلرور دوکربن میباشد و عاری از معایب آن است برای دفع کرمهای گرد و زالوی کبدی بکار برده اند از این جمله تتراکلروراتیلن است. (از درمانشناسی احمد عطائی صص 416- 418). رجوع به تتراکلرور اتیلن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
آنچه از خوشۀ غله که پس از درو کردن و جمعکردن حاصل در کشت زار باقی ماند و خوشه چین آن را برچیند. (ناظم الاطباء). خوشه چینی غلات. (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
دهی از دهستان چهار فریضه است که در بخش مرکزی شهرستان بندرانزلی واقع است و 1000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
کرّ. کریر. تکرار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). میل نمودن و حمله کردن بر کسی. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، برگردیدن سوار از میدان جنگ جهت جولان و دوباره بازگشتن برای نبرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، از پی درآمدن شب و روز. (از اقرب الموارد) ، بازگشتن از کسی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). واگردیدن. (مصادر زوزنی). واگشتن. (تاج المصار بیهقی). کر الجواد، حاضر شد آن اسب جواد برای رفتن و فرار کردن. (ناظم الاطباء) ، بازگرداندن کسی را. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به کر و تکرار شود
لغت نامه دهخدا
دهی است چهارفرسنگی جنوب زیاره. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
جمع واژۀ کرّ. (اقرب الموارد). رجوع به کر شود
لغت نامه دهخدا
(کِلْ لِ)
دهی از دهستان اشکور بالاست که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 124 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ وَ)
بمعنی کلاو است که وزق باشد. (برهان). غوک و وزغ. (از انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرور
تصویر کرور
پانصد هزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلرورسدیم
تصویر کلرورسدیم
نمک طعام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرور
تصویر کرور
((کُ))
عدد بسیار زیاد، پانصد هزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارور
تصویر کارور
اپراتور
فرهنگ واژه فارسی سره