گرفتن میان، توسط و میانه روی، (آنندراج) : کمر در میانگیری این و آن نمی دید مقصود خود در میان، ظهوری (از آنندراج)، میان گر گیرمت عیبم مکن بیش میانگیری عجب نبود ز درویش، کاتبی (از آنندراج)، و رجوع به میانجی گری شود، - میانگیری کردن، وساطت: به روی هم افتاده کالا در او میانگیریی کرده سودا در او، ظهوری (از آنندراج)
گرفتن میان، توسط و میانه روی، (آنندراج) : کمر در میانگیری این و آن نمی دید مقصود خود در میان، ظهوری (از آنندراج)، میان گر گیرمت عیبم مکن بیش میانگیری عجب نَبْوَد ز درویش، کاتبی (از آنندراج)، و رجوع به میانجی گری شود، - میانگیری کردن، وساطت: به روی هم افتاده کالا در او میانگیریی کرده سودا در او، ظهوری (از آنندراج)
کمانداری را گویند که که در فن تیراندازی بی نظیر باشد. (برهان) (از ناظم الاطباء). کماندار. (فرهنگ فارسی معین) : به نیروی دست کمانگیر او بیفتاد الانی به یک تیر او. نظامی
کمانداری را گویند که که در فن تیراندازی بی نظیر باشد. (برهان) (از ناظم الاطباء). کماندار. (فرهنگ فارسی معین) : به نیروی دست کمانگیر او بیفتاد الانی به یک تیر او. نظامی
لقب آرش است و او پهلوانی بوده ایرانی که یک تیر از آمل به مرو انداخته است و آن مسافت چهل روزه راه است. (برهان). لقب آرش تیرانداز منوچهر بوده که درمصالحه با افراسیاب از رویان مازندران تیر او به مرو رفت. (آنندراج). لقب پهلوانی آرش نام و بطور افسانه گویند تیری از آمل به مرو پرتاب کرد که چهل روز مسافت میان آن دو شهر است. (ناظم الاطباء) : اگر خوانند آرش را کمانگیر که از ساری به مرو انداخت یک تیر. (ویس و رامین ص 273). و رجوع به آرش شود
لقب آرش است و او پهلوانی بوده ایرانی که یک تیر از آمل به مرو انداخته است و آن مسافت چهل روزه راه است. (برهان). لقب آرش تیرانداز منوچهر بوده که درمصالحه با افراسیاب از رویان مازندران تیر او به مرو رفت. (آنندراج). لقب پهلوانی آرش نام و بطور افسانه گویند تیری از آمل به مرو پرتاب کرد که چهل روز مسافت میان آن دو شهر است. (ناظم الاطباء) : اگر خوانند آرش را کمانگیر که از ساری به مرو انداخت یک تیر. (ویس و رامین ص 273). و رجوع به آرش شود
در تداول زنان، کار: مرده شور کارگیریت را ببرد، مرده شورت ببرد با این کارگیریت، کسی که مرتکب میشود و مباشرت مینماید و متقبل میشود هر کار مهمی را، (ناظم الاطباء)
در تداول زنان، کار: مرده شور کارگیریت را ببرد، مرده شورت ببرد با این کارگیریت، کسی که مرتکب میشود و مباشرت مینماید و متقبل میشود هر کار مهمی را، (ناظم الاطباء)
عمل و شغل کلانتر: (ملا افضل منجم قزوینی که سمت خانه خواهی نواب مهد علیا داشت کمال اعتبار و اقتدار یافته مهم کلانتری و معاملات دیوانی قزوین باو متعلق گشت)، مهتری بزرگی، شعبه ای از شعب شهربانی در نقاط مختلف شهر که مامور ایجاد حفظ و نظم در حوزه و محله خود میباشد کمیساریا کمیسری. شعبه از شعب شهربانی در نقاط مختلف شهر که مامور ایجاد حفظ و نظم در حوزه و محله خود می باشد، کمیسری
عمل و شغل کلانتر: (ملا افضل منجم قزوینی که سمت خانه خواهی نواب مهد علیا داشت کمال اعتبار و اقتدار یافته مهم کلانتری و معاملات دیوانی قزوین باو متعلق گشت)، مهتری بزرگی، شعبه ای از شعب شهربانی در نقاط مختلف شهر که مامور ایجاد حفظ و نظم در حوزه و محله خود میباشد کمیساریا کمیسری. شعبه از شعب شهربانی در نقاط مختلف شهر که مامور ایجاد حفظ و نظم در حوزه و محله خود می باشد، کمیسری