جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زبانگیری

زبانگیری

زبانگیری
جاسوسی، تحقیق از افراد لشکر دشمن درباره تعداد سپاهیان و ساز و برگ و تجهیزات و غیره
فرهنگ لغت هوشیار

زبان گیری

زبان گیری
تحقیق و بازپرسی از افراد دستگیر شده دربارۀ تعداد و ساز و برگ و نقشه های جنگی دشمن
فرهنگ فارسی عمید

زبان گیری

زبان گیری
یکی را از لشکر غنیم گیر آوردن تا کیفیت و کمیت غنیم ازو دریابند و آن شخص بگیر آمده را زبان گیر گویند. (آنندراج). گرفتن کسی از لشکر غنیم برای تحقیق از حال آنها. (فرهنگ نظام). کسی را از فوج دشمن بدست آوردن و استفسار حال فوج از وی نمودن. (ارمغان آصفی ج 2 ص 7). رجوع به زبان گیر و زبان گرفتن شود
لغت نامه دهخدا

زبونگیری

زبونگیری
عاجزچزانی:
زبونگیری نکرد آن صید نخجیر
که نبود شیر صیدافکن زبونگیر.
نظامی
لغت نامه دهخدا