جدول جو
جدول جو

معنی کلارستاق - جستجوی لغت در جدول جو

کلارستاق
(کَ رِ)
نام منطقه ای است که فعلا چهار دهستان کلاردشت، کوهستان، بیرون بشم و قشلاق راشامل است. ضمناً کلارستاق یکی از محال سه گانه تنکابن قدیم بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کارستان
تصویر کارستان
کار بزرگ و برجسته، محل کار، کارگاه، قصه، حکایت، داستان، برای مثال خم زلف تو دام کفر و دین است / ز کارستان او یک شمّه این است (حافظ - ۱۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
(قِ)
نام یکی از دهستانهای ناحیۀ کلارستاق شهرستان نوشهر است. حدود دهستان از شمال دریای خزر و از خاور دهستان کران، از جنوب دهستانهای کلاردشت و بیرون بشم و از باختر به دهستان لنگا از شهرستان شهسوار است. بخش چالوس از همین یک دهستان تشکیل شده است. این دهستان دارای 37 آبادی بزرگ و کوچک است. جمعیت آن در حدود 5هزار تن و قراء مهم آن به شرح زیر است: آبرنگ، هرطه کلا، هیچرود، گیله کلا، نجارکلا، نورسر. این دهستان از رود خانه سردابرود و رود خانه چالوس مشروب میشود. محصول عمده آن برنج و لبنیات و مختصر مرکبات میباشد. اغلب سکنۀ دهستان تابستان به مناسبت ازدیاد پشه و گرمی هوا به ییلاقات کلاردشت وبیرون بشم میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام ناحیۀ وسیعی متصل به خلیج فارس ولی چون مطابق تقسیمات حکومتی بنادر فارس حکومتی جداگانه دارد قسمت جنوبی لارستان جزء بنادر ذکر میشود. طول لارستان 342 و عرض آن 270 هزار گز و از شمال محدود است به محال هفتگانه و دارابگرد و جویم و خنج و گله دار و از مشرق به بلوک عباسی و از جنوب به لنگه. آب و هوای آن بسیار گرم و در تمام نقاط کوهستانی و جلگه ای یکسان و اگر برف در کوهستان ببارد بیش از چند ساعت دوام نمیکند و در زمستان بندرت یخ میبندد. سطح این ناحیه بسیار ناهموار و کوهستان آن متعدد است و چشمه های آب شیرین کمتر در آن یافت میشود ولی چشمه های گوگردی و قلیائی فراوان دارد و شکار آن بسیار است و نواحی پر جنگل در آن یافت میشود و در آن ناحیه چندین نوع درخت سرو و چنار وگز میباشد که چوبشان بسیار محکم و برای منبت کاری و نجاری بهترین چوبهاست و در لارستان بیشتر به مصرف پوشش بام میرسد. باران این ناحیه بواسطۀ وزش بادهای بحری بسیار و اگر در آن غله کاشته شود بیش از صد تخم حاصل خواهد داد. آب مشروب اهالی عبارت است از آبهای بارانی که در استخرهای عمیق که گودی آنها گاهی به بیست گز میرسد جمع میشود و زراعت خود را با آب چاه مشروب میکنند. محصولات مهم آن تنباکو و خردل و پنبه است که صادرات مهمی را تشکیل میدهد و خرید و فروش شتر نیزیکی از مشاغل اهالی و خوراک غالب مردم ماهی است. جمعیت لارستان در حدود هشتاد هزار نفر و مرکز آن شهر لاراست که در سر راه شیراز به بندرعباس واقع شده و در زمان صفویه چون ایلات این ناحیه به کاروانها تعدی میکردند شاه عباس کبیر کاملا آن طوایف را مطیع و راهها راامن کرد. تقسیمات حکومتی لارستان از قرار ذیل است:
1- پنج احشام، به طول 36 و عرض 9 هزار گز در مغرب لار. محصول آن تنباکو و مرکز آن بیرم است و ده قریه دارد.
2- پنج فال، به طول 48 و عرض 12 هزار گز در جنوب غربی لار و مرکز آن اشکنان است و نه قریه دارد.
3 -جهانگیریه، به طول 228 و عرض 48 هزار گز در جنوب شرقی لار. محصول آن غلات و خرما و مرکز آن بستک است و سی و دو قریه دارد.
4- کورستان، به طول 66 و عرض 6 هزار گز در مشرق لار و قرای متعدد دارد که مخروبه هستند و فقط چهار قریۀ آن آباد است که عبارتند از جیحون، دالان، فاریاب، کشی.
5- مزایجان، به طول 72 و عرض 18 هزار گز در جنوب دارابگرد و شمال لار محصول آن تنباکو و مرکزش مزایجان است وپنج قریه دارد. (جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 242 و 253) و نیز رجوع به لار (شهرستان لار) شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام یکی از دهستانهای کجور شهرستان نوشهر است. این دهستان در قسمت باختر و جنوب باختری المده واقع شده و ازرود خانه کیج رود که سرچشمۀ آن حدود کالج است مشروب می گردد. راه شوسۀ المده به نوشهر از شمال این دهستان می گذرد. این دهستان از 16 دیه تشکیل شده و جمعیت آن 1650 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نام کتابی بوده از کتب شاه اردشیر بابکان مشتمل بر حکمت و حقایق خداپرستی و ایزدشناسی و آن را کارنامه میخوانده اند. (انجمن آرا) (آنندراج). و ظاهراً مراد کارنامۀ اردشیر بابکان است
لغت نامه دهخدا
(رِ)
کارسان. حکایت. تاریخ. ترجمه. شرح حال: هزاراسب را از آن (از نامۀ گشتاسب) خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او، و اندر آن پیغامها داد سخت تراز آنکه او نوشته بود و آنگاه کارستان ایشان بجائی رسید که هر دو لشکر بکشیدند. (ترجمه طبری بلعمی).
خم زلف تو دام کفر و دین است
ز کارستان او یک شمه این است.
حافظ.
، کاری کرد کارستان، یعنی بسیار تغیر و تشدد و داد و فریاد کرد، محل کار و جائی که در آن مشغول کار شوند. شهرکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ دِ قَ عَ)
دهی است کوچک از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر واقع در 2 هزارگزی باختر چالوس. دارای 25 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
از بلوکات ناحیۀ آمل در مازندران. عده قری: 10. مساحت: 9 فرسنگ. مرکز: ناندل. جمعیت تقریبی: 1060 تن. (از جغرافیای سیاسی کیهان). نام یکی از دهستانهای بخش لاریجان شهرستان آمل. این دهستان در شمال بخش واقع شده و منطقه ای است کوهستانی وهوای آن سردسیر است آب آن از چشمه سار تامین می شود و محصول آن غلات و لبنیات است. این دهستان از ده آبادی تشکیل شده جمعیت آن در حدود 1500 تن میباشد و قرای مهم آن عبارتند از: ناندل، کهرود، حاجی دلا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نِ رُ)
یکی از دهستانهای ییلاقی بخش نور شهرستان آمل است. این دهستان از 15 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده است. جمعیت دهستان در حدود 1900 تن است و قراء مهم آن عبارت است از: سوا، شیخ محله، امره، نمار. آب دهات این دهستان از چشمه و محصول عمده آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به سفرنامۀ مازندران و استراباد ص 56 و 149 شود
لغت نامه دهخدا
ناحیۀ بزرگی است بین بادغیس و مرورود و از این ناحیه است بغشور و پنج ده. (از معجم البلدان) : و لشکر به پسر خویش ابوعلی دادن و او را بر صوب سیستان گسیل کردن تا مهم آن طرف به آخر رساند... و بادغیس کنجرستاق به زیادت در اعتداد او فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 78)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان. جلگه ای و معتدل. سکنه 244 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان بخش جاپلق شهرستان الیگودرز جلگه ای و معتدل. دارای 358 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کارستان
تصویر کارستان
((رِ))
مدل کار، حکایت، سرگذشت، کار بزرگ، کار شگفت
فرهنگ فارسی معین
روستایی از دهستان کلیجان رستاق ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
دلارستاق دره ای است که امتداد آن از جنوب غربی به شمال شرقی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی