- کفیح
- انگل مهمان ناخوانده، همسر شوهر، همتای، تیز رو تیز گام: مرد، همخوابه
معنی کفیح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گلیم گنده، گوال (جوال تازی گشته)، چوخای ستبر، تیر بی برد تیری از تیرهای منگ (قمار) که هیچگاه برد نداشته باشد
همتا و مانند، مثیل، پذیرفتار، ضامن، زعیم، قبول کننده کاری بر خود، متعهد و ضامن و ذمه دار