جدول جو
جدول جو

معنی کفور - جستجوی لغت در جدول جو

کفور
کافر، ناگرونده، ناسپاس، حق ناشناس
تصویری از کفور
تصویر کفور
فرهنگ فارسی عمید
کفور
ناگرویدن، ناسپاسی کردن، بی ایمانی، ناسپاسی
تصویری از کفور
تصویر کفور
فرهنگ فارسی عمید
کفور
حق ناشناس و ناگرونده، کافر، ناسپاس
تصویری از کفور
تصویر کفور
فرهنگ لغت هوشیار
کفور
((کُ))
ناسپاسی، حق شناسی
تصویری از کفور
تصویر کفور
فرهنگ فارسی معین
کفور
((کَ))
حق ناشناس، ناگرونده
تصویری از کفور
تصویر کفور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غفور
تصویر غفور
بخشایشگر، آمرزگار، بخشاینده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بفور
تصویر بفور
با عجله، فوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غفور
تصویر غفور
(پسرانه)
بخشاینده و آمرزنده گناهان، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کشور
تصویر کشور
(دخترانه)
سرزمینی دارای مرزهای مشخص
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کافور
تصویر کافور
(پسرانه)
معرب از سنسکریت، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای تورانی شهر بیداد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وفور
تصویر وفور
فراوانی، فراوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کشور
تصویر کشور
مملکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افور
تصویر افور
خوش پرستاکی (خدمت پیشیاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفور
تصویر سفور
سیخ بابزن توتیا خارپشت دریایی از آبزیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفور
تصویر صفور
تهی گشتن خنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژور
تصویر کژور
ریشۀ تلخ گیاه زرنباد، برای مثال عسلش را به حنظل است نسب / شکرش را برادر است کژور (ناصرخسرو - ۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بفور
تصویر بفور
فی الفور، فوراً، به زودی، بی درنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفور
تصویر نفور
رمنده، گریزنده
بیزار، نفرت انگیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کیفور
تصویر کیفور
ویژگی کسی که در حالت خوشی و سرمستی است، سرخوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غفور
تصویر غفور
بسیار آمرزنده، پوشندۀ گناه، آمرزندۀ گناه، آمرزگار، از صفات باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفور
تصویر نفور
رمیدن، بیرون رفتن، دور شدن، روان شدن حجاج از منی به سوی مکه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طفور
تصویر طفور
برجستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غفور
تصویر غفور
بسیار آمرزنده، آمرزگار
فرهنگ لغت هوشیار
از ساخته های فارسی گویان اندیشه مند مینیتار بسیار اندیشه با فکر متفکر توضیح فکور از کلمات ساختگی است و در کتب لغت (عرب) به جای آن فکیر بکسر فاء و کاف مشدد و فکیر مانند صیقل را ذکر کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع قفر، زمین های تهی بیابان های بی آب نیام شکوفه خرما، نیام خرمای نورس شکوفه خرما طلع، قفرالیهود
فرهنگ لغت هوشیار
روز دهم از ماه تشری و آنرا} عاشور {نیز خوانند. درین روز روزه داشتن بر یهودیان فریضه است (التفهیم 224)
فرهنگ لغت هوشیار
داروئی است خوشبو و سفید رنگ از درختی که در چین و ژاپن میروید گرفته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کپور
تصویر کپور
گونه ای ماهی استخوانی که در دریای خزر فراوان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژور
تصویر کژور
هندی از ریشه چینی زرنباد از گیاهان زر نباد: (عسلش را بحنظل است نسب شکرش را برادر است کژور)، (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کسر، پاره های اعداد و مانند نصف و ثلث و ربع، کسرها و عددهای کسری، کمی ها و نقصانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرور
تصویر کرور
پانصد هزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کدور
تصویر کدور
جمع کدر: (سحاب فضل تو آلودگان عصیان را باب توبه فرو شست تن ز گرد کدور) (سلمان) توضیح بهار عجم و بنقل آنند راج از او این کلمه را (مخفف کدورت) گرفته اند و گفته اند (مثل ضرورت و ضرور) و نیز نوشته اند: (در قاموس کدور مصدر گفته)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفوء
تصویر کفوء
کفوء کفود در فارسی: همتای همال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفتر
تصویر کفتر
کبوتر
فرهنگ لغت هوشیار
سرزمینی بزرگ که شامل چند استان باشد و مردم آن کشور مطیع یک دولت باشند، اقلیم، مملکت
فرهنگ لغت هوشیار