معنی بفور
بفور
فی الفور، فوراً، به زودی، بی درنگ
تصویر بفور
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بفور
بفور
بفور
با عجله، فوری
فرهنگ لغت هوشیار
بفور
بفور
فی الفور و در حال و بزودی. (ناظم الاطباء). فوراً
لغت نامه دهخدا
بیور
بیور
بی بهره، عدد میلیون در ریاضی (نگارش کردی: بوهر)
فرهنگ نامهای ایرانی
غفور
غفور
بخشایشگر، آمرزگار، بخشاینده
فرهنگ واژه فارسی سره
باور
باور
اعتماد، ایمان، یقین، عقیده
فرهنگ واژه فارسی سره
برور
برور
باردار ومیوه دار، مثمر
فرهنگ لغت هوشیار
بسور
بسور
غلبه نمودن، روی ترش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بزور
بزور
پارسی تازی شده، جمع بزر، برزها جمع تخمها تخمهای سبزی
فرهنگ لغت هوشیار
بشور
بشور
نفرین، دعای بد
فرهنگ لغت هوشیار