جدول جو
جدول جو

معنی کعانب - جستجوی لغت در جدول جو

کعانب(کَ نِ)
جمع واژۀ کعنب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به کعنب شود.
- کعانب الرأس، آگندگی و گرهی در سر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ کعانب. (منتهی الارب). رجوع به کعانب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کعاب
تصویر کعاب
کعب ها، بند های استخوان، استخوانهای بندگاه پا و ساق، پاشنه های پا، شتالنگ ها، در ریاضیات ریشه های سوم اعداد، جمع واژۀ کعب
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
خداوندانگور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دارندۀ عنب
لغت نامه دهخدا
(نِ)
مرد سیرشکم. (اقرب الموارد) (متن اللغه) (منتهی الارب) ، آنکه پس از فقر بی نیاز باشد. (اقرب الموارد) ، غلیظ و ستبر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
مضاف الیه ذوکعان است که یکی از پادشاهان معروف یمن می باشد. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
جمع واژۀ کعب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به کعب در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دختر پستان برآورده و نارپستان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عانب
تصویر عانب
انگور دار دارنده انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کانب
تصویر کانب
سیر رو در روی گرسنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعاب
تصویر کعاب
به گونه رمن تاس های نرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کعاب
تصویر کعاب
((کِ))
جمع کعب
فرهنگ فارسی معین