معنی کعاب - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با کعاب
کعاب
- کعاب
- کعب ها، بند های استخوان، استخوانهای بندگاه پا و ساق، پاشنه های پا، شتالنگ ها، در ریاضیات ریشه های سوم اعداد، جمعِ واژۀ کعب
فرهنگ فارسی عمید
کعاب
- کعاب
- جَمعِ واژۀ کعب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به کعب در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
کعاب
- کعاب
- دختر پستان برآورده و نارپستان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
جعاب
- جعاب
- جمع جعبه، شگاها ترکش ها کیپوت ها شگاساز کیپوت فروش جمع جعبه
فرهنگ لغت هوشیار