جدول جو
جدول جو

معنی کشیمنی - جستجوی لغت در جدول جو

کشیمنی
(کَ /کِ مَ)
با پیمایش. بوزن. مقابل عددی چنانکه نان را آنگاه که در ترازو کشند کشیمنی گویند و آنگاه که یک یک بی کشیدن فروشند عددی نامند. (یادداشت مؤلف). مقابل چکی. مقابل عددی. رجوع به کشمنی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشیدنی
تصویر چشیدنی
لایق و قابل چشیدن، در خور چشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
ندامت، انفعال، پشیمان بودن، برای مثال از آن آتش برآمد دودت اکنون / پشیمانی ندارد سودت اکنون (نظامی۲ - ۱۹۴)
پشیمانی خوردن: پشیمانی، پشیمان شدن
پشیمانی گرفتن: پشیمانی، پشیمان شدن، پشیمانی خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشمیری
تصویر کشمیری
از مردم کشمیر، برای مثال به شعر حافظ شیراز می رقصند و می نازند / سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی (حافظ - ۸۷۸)، تهیه شده در کشمیر مثلاً شال کشمیری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشتمند
تصویر کشتمند
کشتزار، کشتمان، کشمان، زمین زراعتی، برای مثال دو منزل زمین تا لب هیرمند / بد آب خوش و بیشه و کشتمند (اسدی - ۱۹۲)، محصول، صاحب کشت، کشاورز، برای مثال چو جایی بپوشد زمین را ملخ / برد سبزی کشتمندان به شخ (فردوسی - ۶/۶۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
(کَ / کِ دَ)
آنچه قابل کشیدن است.
- داروی کشیدنی، داروئی که با میل به چشم می کشند: چون تفرق الاتصال تولد کرده باشد از استقرار فائده نباشد و قوت داروهای کشیدنی دشخوار بدو رسد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به کشیدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ شِ مَ)
آنچه به وزن فروشند نه بشمار. مقابل چکی. کشی منی. مقابل عددی. چیزی که با کشیدن و وزن کردن دادوستد شود نه به تقریب و تخمین
لغت نامه دهخدا
تصویری از کشیخانی
تصویر کشیخانی
عمل و شغل کشخان: (چون تو ممدوح و من بر دو نان اینت بیخردگی و کشخانی)، (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیدنی
تصویر کشیدنی
هر چیز که قابل کشیدن باشد: (عقل و فرمان کشیدنی باشد عشق و ایمان چشیدنی باشد)، (حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشتمند
تصویر کشتمند
زمینی که در آن چیزی کاشته باشند: (همه زمینهای پادشاهی مساحت کردیم و بر هر جفتی زمین خراجی نهادیم از هر جفتی کشتمند یک درم و یک قفیز) (تاریخ بلعمی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشخانی
تصویر کشخانی
عمل و شغل کشخان: (چون تو ممدوح و من بر دو نان اینت بیخردگی و کشخانی)، (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشمیری
تصویر کشمیری
منسوب به کشمیر. از مردم کشمیر اهل کشمیر: (بشعر حافظ شیراز میرقصند و مینازند سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی)، (حافظ)، ساخته کشمیر: شال کشمیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیانی
تصویر کلیانی
اشق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیدگی
تصویر کشیدگی
کشش، رنج، دردمندی، تمدد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
ندامت انفعال تاسف حسرت لهف، توبه انابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشیدنی
تصویر چشیدنی
لایق چشیدن طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشیکچی
تصویر کشیکچی
ترکی پاسپا (گویش گیلکی) نگهبان مراقب پاسدار: (شاهزاده از آن غافل افتاد که در آن شب اضداد او کشیکچی اند و محتمل است که دروب دولتخانه مسدود ساخته)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
تأسف، حسرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چشیدنی
تصویر چشیدنی
((چِ یا چَ دَ))
لایق چشیدن، طعام یا شرابی که برای مزه کردن و آزمودن بر زبان زنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کدیمین
تصویر کدیمین
((کَ دُِ یَ))
دسترنج، زور بازو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
ندامت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
Regret, Contriteness, Contrition, Penitence, Remorse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
contrition, repentir, regret, remords
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
arrepentimiento, remordimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
penyesalan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
ความเสียใจ , ความเสียใจ , ความเสียใจ , ความเสียใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
berouw, spijt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
розкаяння , каяття , жаль
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
pentimento, rimpianto, rammarico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
arrependimento, remorso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
忏悔 , 后悔 , 悔恨
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
skrucha, żal
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
Reue, Bedauern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
покаяние , раскаяние , сожаление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پشیمانی
تصویر پشیمانی
पछतावा , पश्चाताप , पछतावा , पश्चात्ताप
دیکشنری فارسی به هندی