جدول جو
جدول جو

معنی کسینوس - جستجوی لغت در جدول جو

کسینوس
(کُ)
اصطلاح ریاضی است به این شرح که در یک دایرۀ مثلثاتی مقدار op را کسینوس زاویۀ a گویند. بطور کلی در هر مثلث قائم الزوایه نسبت ضلع مجاور به زاویۀ حاده را به وتر مثلث کسینوس زاویه گویند مثلاً در مثلث قائم الزوایه omp نسبت به opom کسینوس زاویۀ a است و آن را به cos نشان دهند و می نویسند برopom=cosa یا بعبارت دیگر تصویر وتر om را بر محور جیب تمام یا محور کسینوس ها کسینوس زاویۀ a گویند
لغت نامه دهخدا
کسینوس
لاتینی هامچوب: ساخته از اهام (تمام پهلوی) وچوب (جیب برای آگاهی بیشتر بنگرید به واژه جیب) بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع مجاور بزاویه حاده بوتر مثلث کسینوس زائیه گویند
فرهنگ لغت هوشیار
کسینوس
((کُ))
نسبت ضلع مجاور زاویه حاده در مثلث قایم الزاویه به وتر
تصویری از کسینوس
تصویر کسینوس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژینوس
تصویر ژینوس
(دخترانه)
باهوش، نابغه، ژینا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیروس
تصویر سیروس
(پسرانه)
شکل فرانسوی کوروش، کوروش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اخینوس
تصویر اخینوس
گیاهی با گل های سفید، دانه های سیاه رنگ ریز و شاخه های کوتاه آبدار که معمولاً در کنار جوی ها می روید
فرهنگ فارسی عمید
نوعی گوسفند بومی استرالیا که پشم آن لطیف تر و موغوب تر از پشم سایر گوسفندان است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سینوس
تصویر سینوس
هر یک از دو حفره که در استخوان پیشانی قرار دارند، در ریاضیات یکی از نسبت های مثلثاتی که با علامت sin نشان داده می شود، در ریاضیات نسبت ضلع رو به روی زاویۀ حاده در مثلث قائم الزاویه به وتر، جیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخینوس
تصویر سخینوس
خرنوب، درختی با شاخه های گره دار، برگ های مرکب، گل های زرد خوشه ای و میوۀ غلاف دار، دراز، شیرین و شبیه باقلا، خرّوب، کورگیاه
فرهنگ فارسی عمید
(یُ)
شهری از ایتالیا (لاسیوم). سکنه 9200 تن
لغت نامه دهخدا
مارک آنتوان، آهنگساز فرانسوی که بسال 1634 در شهر پاریس متولد و به سال 1704 وفات یافت. وی شاگرد کاریسیمی و در سبک پیرو آهنگسازان ایتالیایی و رقیب لولی استاد موسیقی کلیسای کوچک ژزوئیت ها و سنت شاپل بودو از وی آثاری از نوع موسیقی مذهبی و یک اپرا موسوم به مده بجا مانده است
گوستاو آهنگساز فرانسوی که به سال 1860 میلادی در قصبۀ دیوز تولد و به سال 1956 وفات یافت. وی مصنف درام غنائی بنام لوئیز و سوئیت آن موسوم به ژولین و سوئیتهای ارکستر معروف به تأثرات ایتالیا میباشد
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام لاتینی سلسلۀ کوههایی است که میان ارمنستان و ماد و خراسان دانسته شده و با نام قزوین (کشوین) پیوستگی دارد. (از فرهنگ ایران باستان ص 391). و نیز رجوع به فرهنگ ایران باستان شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نوعی از سوسن صحرائی. (ناظم الاطباء). گلایل (و کلمه معرب است). (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کْلی / کِ)
سردار سپاه و دوست صمیمی اسکندر بود که جان او را در جنگ گرانیک نجات داد اما خود سرانجام بدست اسکندر کشته شد. (از ایران باستان ج 2 ص 1727 تا 1737)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
البیوس طرینوس، یکی از قیاصرۀ روم که مدت نوزده سال پادشاهی کرد و انطاکیه را از ایرانیان بازپس گرفت و جالینوس در سال دهم از پادشاهی او قدم به عرصۀ هستی نهاد. (عیون الانباء ج 1 ص 72، 75)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
قریه ای بوده است در نزدیکی شهر آتن که سوفوکلس در آنجا تولد یافت. ادیپوس نیز چون کور شد بدین مکان آمد و حوادثی که سوفوکلس در کتاب ’ادیپوس در کلونوس’ ذکر کرده است در این محل روی داد. (از تمدن قدیم، ترجمه نصراﷲ فلسفی)
لغت نامه دهخدا
(کْلی / کِ)
سردار سپاهیان اجیر مصری است که بهنگام حملۀ اردشیر سوم به مصر در نتیجۀ شجاعت لشکر ایران و سپاهیان مزدور یونانی، کشته شد و پنج هزار تن از لشکریان اواز دم شمشیر گذشتند. (از ایران باستان ج 2 ص 1175)
لغت نامه دهخدا
یکی از بلاد قدیم آسیای صغیر در ناحیه دریس بوده است، (اعلام تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی)، یکی از شهرهای باستانی کاری است که مستعمرۀ لاسدمونیها و مختص ونوس بود، (از لاروس)، و رجوع به یسنا ج 1 ص 81 و 82 و 92 شود
لغت نامه دهخدا
یکی از خدایان مردم سابین بودکه مجسمۀ او را به صورت سپاهی نیزه داری می ساختند و رمولوس نیز پس از مرگ بدین نام موسوم شد، (اعلام تمدن قدیم تألیف فوستل دو کولانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی)
لغت نامه دهخدا
یکی از حکماست که در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند به عمل رأس و اکسیر تام وقوف یافته. (ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
زنگار باشد و آن معروف است، کانی و عملی هر دو میباشد و بهترین آن کانی است و در مرهم ها به کار برند. (برهان). زنجار. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به قسیطویس شود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
نام پدر آدی مانت سردار کرنتی ها که با تمیستوکل مخالفت کرد. (تاریخ ایران باستان تألیف پیرنیا ج 1 ص 791)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
صورتی دیگر از کلمه آطن، کرسی قدیم آتیک و کرسی جدید یونان. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
اخیروس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گندم خودرو باشد و بعضی گویند نباتی است که در نزدیک آبهای روان و ایستاده روید. ثمر وی دراز و سیاه و کوچک باشد و آنرا در داروهای چشم و داروهای گوش بکار برند نافع باشد. (برهان قاطع). اخیروس و خرونیه (کذا) خودرو است. بعضی گویند آن گندم ناکشته است که در صحرا روید. آنچه محقق است نباتی است که نزدیک آبهای روان وآبهای ایستاده روید و ثمری سیاه کوچک دارد و گلی سفید و دانۀ وی در داروهای چشم و گوش استعمال کنند و اگر دو درم دانۀ وی با چهار درم عسل بیامیزند و در چشم کشند قطع سیلان رطوبت از چشم بکند و اگر عصارۀ وی با گوگرد و نطرون بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش ساکن گرداند. (اختیارات بدیعی). بفارسی خردینه (کذا) گویند، بیخ نباتی است سیاه پوست مثل کنول در تالابها روید. (مؤید الفضلاء). و رجوع به اخیروس شود
لغت نامه دهخدا
(نَ وَ)
نام کوهستانی است از نواحی بدخشان و مردمان شریر و کثیف داشته، کمال الدین ملقب به کوتاه پای که مردی شاعر بوده از جانب فخرالملک مؤیدالدوله خواجه ابوبکر ترمدی عامل و حاکم آنجا گفته است:
کوهی کشیده سربه مه هم اندر آن گم کرده ره
تاریک چون جان از گنه مکروه چون شخص از علل
گر من نه بر افسوسمی کی عامل کینوسمی
با خاک ره کی بوسمی افتان و خیزان برجبل.
(از انجمن آرا).
رجوع به تذکرۀ دولتشاه سمرقندی ص 463 شود
لغت نامه دهخدا
جیب، یکی از نسبتهای مثلثاتی و یکی از خطوط مثلثاتی، سینوس زاویۀ a یا قوس a را بعلامت a sin نمایش میدهند، بنابر تعریف در یک مثلث قائم الزاویه سینوس هر زاویۀ حاده عبارت است از نسبت ضلع مقابل آن زاویه به وتر، (از دائره المعارف فارسی)، بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس آن زاویه میگویند، (از فرهنگ فارسی معین)، رجوع به جیب در دائره المعارف فارسی و لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
بنگرید به مینیون اکسید ملحی سرب را گویند وبصورت گردی (پودری) سرخ رنگ و درآب غیرمحلول است. در برابر حرارت به اکسید قلیایی سرب میباشد وبنام ماسیکومشهوراست تبدیل میشود. ماده اخیربصورت بلورهای قرمزونارنجی متبلور میگردد و آنرا لیتارژ نامند چون رنگ ظاهری آن شبیه شنگرف است (شنگرف سولفور دوظرفیتی جیوه است) و همان مورد استعمال را درنقاشی دارد. دراغلب ماخذ قدیم آنرا باشنگرف اشتباه کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کسیقون
تصویر کسیقون
تازی گشته سوسن دشتی سنجار از گیاهان گلایون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قسیطوس
تصویر قسیطوس
جمع قسیس، ازسریانی کشیشان یونانی زنگار
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته گورگیا از گیاهان گورگیا. توضیح: مولف برهان این کلمه را اشتباها مرادف با مصطکی ذکر کرده چون یکی از مرادفات این گیاه ثیل مکی است ممکن است که مکی بغلط در کتابت مصطکی شده (مصطکی صمغ درخت پسته وحشی (بنه) است که بنام سقز معروف است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخینوس
تصویر اخینوس
یونانی تازه شده بلوت دریایی خار پشت
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی مغ لاتینی کپوس زبانزد انگارشی (ریاضی) به طور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلینکس
تصویر کلینکس
((کِ نِ))
دستمال کاغذی، مأخوذ از نام تجاری دستمال کاغذی
فرهنگ فارسی معین
به طور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس گویند، حفره استخوان های پیشانی و فک اعلی
فرهنگ فارسی معین
از توابع میان رود شهرستان بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی