جدول جو
جدول جو

معنی کلینکس

کلینکس((کِ نِ))
دستمال کاغذی، مأخوذ از نام تجاری دستمال کاغذی
تصویری از کلینکس
تصویر کلینکس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کلینکس

کلی کک

کلی کک
سیاه دِرَخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه اَنگور، آش اَنگور، اَشَنگور، خَرزَل، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرُن، نرپرون
کلی کک
فرهنگ فارسی عمید

کسینوس

کسینوس
لاتینی هامچوب: ساخته از اهام (تمام پهلوی) وچوب (جیب برای آگاهی بیشتر بنگرید به واژه جیب) بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع مجاور بزاویه حاده بوتر مثلث کسینوس زائیه گویند
فرهنگ لغت هوشیار

کلینیک

کلینیک
مطب، محکمه، درمانگاه فرانسوی درمانکده (مطب)، بالینی (امراض کلینیک بیماری های بالینی) مطب محکمه، بالینی: امراض کلینیک
فرهنگ لغت هوشیار

کسینوس

کسینوس
نسبت ضلع مجاور زاویه حاده در مثلث قایم الزاویه به وتر
کسینوس
فرهنگ فارسی معین

کلینیک

کلینیک
ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه (واژه فرهنگستان)، بالینی
فرهنگ فارسی معین

کنیتکس

کنیتکس
نام تجاری ماده ای مرکب از پودر خاک سنگ، سیمان سفید و مواد ضد رطوبت و چند ماده دیگر در رنگ های مختلف که برای زیباسازی نما با پمپ روی آن پاشید می شود
کنیتکس
فرهنگ فارسی معین

کلینیک

کلینیک
درمانگاه، محلی دارای تجهیزات در یک رشتۀ خاص برای درمان بیماران مربوط به آن رشته، بیمارستانی که در آن دانشجویان پزشکی تحت آموزش بالینی قرار می گیرند
کلینیک
فرهنگ فارسی عمید