حداقل میزان لازم برای تحریک یک عصب حسی مثلاً آستانۀ شنوایی، قطعۀ زیرین چهارچوب در یا پنجره، نقطۀ آغاز یک عمل مثلاً در آستانۀ ازدواج، آستان، کنایه از زن، همسر
حداقل میزان لازم برای تحریک یک عصب حسی مثلاً آستانۀ شنوایی، قطعۀ زیرین چهارچوب در یا پنجره، نقطۀ آغاز یک عمل مثلاً در آستانۀ ازدواج، آستان، کنایه از زن، همسر
سقف، چخت، سقف خانه، آشکوب، برای مثال تا همی آسمان توانی دید / آسمان بین و آسمانه مبین (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۶۱)، ارتفاع معینی که برای ابر یا بخار تعیین کنند
سقف، چخت، سقف خانه، آشکوب، برای مِثال تا همی آسمان توانی دید / آسمان بین و آسمانه مبین (عماره - شاعران بی دیوان - ۳۶۱)، ارتفاع معینی که برای ابر یا بخار تعیین کنند
دیگری. دیگران. غیر. آنکه خودی نیست. اجنبی. (یادداشت مؤلف) : بیدار و هشیوار مرد ننهد دل بر وطن و خانه کسانه. ناصرخسرو. آمدنی اندرین سرای کسانند خیره برون شو از این سرای کسانه. ناصرخسرو. نبینی همه خویشتن را نشسته غریب و سپنجی ب خانه کسانه. ناصرخسرو. ، آدمی و انسانی و مانند انسان، انسانیت و مروت. (ناظم الاطباء)
دیگری. دیگران. غیر. آنکه خودی نیست. اجنبی. (یادداشت مؤلف) : بیدار و هشیوار مرد ننهد دل بر وطن و خانه کسانه. ناصرخسرو. آمدنی اندرین سرای کسانند خیره برون شو از این سرای کسانه. ناصرخسرو. نبینی همه خویشتن را نشسته غریب و سپنجی ب خانه کسانه. ناصرخسرو. ، آدمی و انسانی و مانند انسان، انسانیت و مروت. (ناظم الاطباء)