جدول جو
جدول جو

معنی کسانه

کسانه
(کَ نَ / نِ)
دیگری. دیگران. غیر. آنکه خودی نیست. اجنبی. (یادداشت مؤلف) :
بیدار و هشیوار مرد ننهد
دل بر وطن و خانه کسانه.
ناصرخسرو.
آمدنی اندرین سرای کسانند
خیره برون شو از این سرای کسانه.
ناصرخسرو.
نبینی همه خویشتن را نشسته
غریب و سپنجی ب خانه کسانه.
ناصرخسرو.
، آدمی و انسانی و مانند انسان، انسانیت و مروت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا