- کسرا (پسرانه)
- کسری، معرب از فارسی، خسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
معنی کسرا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به شب پیمودن، شب گشت جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران. بشب راه رفتن در شب سیر کردن، به سر در آوردن، کسی را در شب، معراج محمدبن عبدالله ص یا حدیث اسرا. حدیث معراج، جمع اسیر، بندیان گرفتاران جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران، جمع اسیر اسیران بندیان بردگان گرفتاران
کشتی
آکتیو
حرکت زیر حرف و علامت آن، زیر
عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی
تکه ای از یک چیز شکسته و خرد شده، تکه
اسیرها، زندانیها، گرفتاران، جمع واژۀ اسیر
بزرگ، مقابل صغری، در علم منطق قضیۀ بزرگ یا قضیۀ دوم
اتاقی برای نگه داری چهارپایان، طاق، گنبد، دیوار بلند، کمربند
فرانسوی کفچه مار از خزندگان مار عینکی، جمع کبیر بزرگان: (قربت ملوک... و کبرالله بواسطه اشعار دلفریب است)
گاودانه از گیاهان
خرده شماره خرده پارسی تازی گشته خسرو کم کمبود کمداشت منسوب به کسر، مبلغی که از چیزی کسر آمده و نقصان دارد. یا جمله کسری. هر کسر بزرگتر از واحد را جمله کسری می گویند. عنوان انوشروان عادل خسرو اول، عنوان پرویز ابن هرمز بن انوشروان خسرو دوم، عنوان هر یک از شاهنشاهان ساسانی، جمع اکاسر اکاسره. کسری: (جزای حسن عمل بین که روز گار هنوز خراب می نکند بارگاه کسری را خ) (ظهیر فاریابی)
حرکت زیر حروف و علامت آن
کساره خرده ها ریزه ها شکننده
فرانسوی ریتاک (وباء ریتاک از ریتن پهلوی) توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
پهلوی مانوی از آرامی اغل اغیل، تاک بلند چون تاک خسرو (طاق کسری) کمرای آرامی از پارسی کمر کستی (زنار)
هفدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱۱ آیه، بنی اسرائیل، سبحان، سیر دادن در شب، در شب راه رفتن، در شب سیر کردن
Fraction
fração
Bruchteil
ułamek
частка
fracción
fraction