قصبه ای است در شمال شرقی ارناؤدستان دارای 12000 تن سکنه که نزدیک 9000 تن آن مسلمان و بقیه از ملل مختلفه اند و زبان بیشتر اهالی آنجا ترکی باشد. (قاموس الاعلام ج 2 ص 1497)
قصبه ای است در شمال شرقی ارناؤدستان دارای 12000 تن سکنه که نزدیک 9000 تن آن مسلمان و بقیه از ملل مختلفه اند و زبان بیشتر اهالی آنجا ترکی باشد. (قاموس الاعلام ج 2 ص 1497)
عنکبوت. (ترجمان القرآن). کارتن. کارتنک. (برهان). تنند. (رودکی ص 1170). تننده. دیوپای. (رودکی ص 1296). جولا. کره تن. کروتنه. (برهان قاطع چ معین حاشیۀ لغت کارتنه) : ز دام کارتنه چون مگس فرار کند فضای روزی او بسته راه پروازش. رکن بکرانی. ، در جهانگیری آمده که شملیز را گویند و آن را شنبلیت نیز خوانند و بتازی حلبه گویند. (انجمن آرای ناصری). شنبلید. شنبلیله. رجوع به شنبلیله شود
عنکبوت. (ترجمان القرآن). کارتن. کارتنک. (برهان). تنند. (رودکی ص 1170). تننده. دیوپای. (رودکی ص 1296). جولا. کره تن. کروتنه. (برهان قاطع چ معین حاشیۀ لغت کارتنه) : ز دام کارتنه چون مگس فرار کند فضای روزی او بسته راه پروازش. رکن بکرانی. ، در جهانگیری آمده که شملیز را گویند و آن را شنبلیت نیز خوانند و بتازی حلبه گویند. (انجمن آرای ناصری). شنبلید. شنبلیله. رجوع به شنبلیله شود
مکان و مأوای خروسان و آن به منزلۀ آشیانه مرغان دیگر را بود. (آنندراج). جای باش مرغان. (ناظم الاطباء) : که یارب خروسان بیچاره را ز کرتانه ها گشته آواره را. سیدحسن عطار (از آنندراج)
مکان و مأوای خروسان و آن به منزلۀ آشیانه مرغان دیگر را بود. (آنندراج). جای باش مرغان. (ناظم الاطباء) : که یارب خروسان بیچاره را ز کرتانه ها گشته آواره را. سیدحسن عطار (از آنندراج)
این کلمه درعبارت زیر آمده است شاید به معنی درخور و قابل اعتنا: و چند معتمدخاص را با محفه و استر و مبلغی کریمند جهت خرجی به یزد فرستاده مولانا را طلب داشت. (تاریخ جدید یزد)
این کلمه درعبارت زیر آمده است شاید به معنی درخور و قابل اعتنا: و چند معتمدخاص را با محفه و استر و مبلغی کریمند جهت خرجی به یزد فرستاده مولانا را طلب داشت. (تاریخ جدید یزد)
همچون مردم کریم. بکرم. از روی کرم: کریم باش و کریمانه روزگار گذار که تو کریمی و این سنت کرام قدیم. سوزنی. کریمانه بخشی و منت نخواهی عطای کریمان بود غیر ممنون. سوزنی. یا خود را خلاص دهیم یا کریمانه بمیریم. (تاریخ قم ص 289)
همچون مردم کریم. بکرم. از روی کرم: کریم باش و کریمانه روزگار گذار که تو کریمی و این سنت کرام قدیم. سوزنی. کریمانه بخشی و منت نخواهی عطای کریمان بود غیر ممنون. سوزنی. یا خود را خلاص دهیم یا کریمانه بمیریم. (تاریخ قم ص 289)
مجموعۀ مستملکات ایتالیا در بحر احمر، در شمال حبشه. مساحت آن 119000 هزارگز مربع و دارای 400000 تن سکنه است، پایتخت آن اسمارا، و شهر مهم آن ماسّااواه. مرکز قهوه و پوست و صدف است. و رجوع به ایران باستان ص 915 شود بمعنی سربازخدا، یکی از کاتبان داود است، (قاموس کتاب مقدس)
مجموعۀ مستملکات ایتالیا در بحر احمر، در شمال حبشه. مساحت آن 119000 هزارگز مربع و دارای 400000 تن سکنه است، پایتخت آن اَسمارا، و شهر مهم آن ماسّااُواه. مرکز قهوه و پوست و صدف است. و رجوع به ایران باستان ص 915 شود بمعنی سربازخدا، یکی از کاتبان داود است، (قاموس کتاب مقدس)
پردۀ سفیدی باشد مانند کاغذ که عنکبوت سازد و به درون آن رود و بچه نهد و تخم برآرد اگر آن را بر بازوی کسی که تب ربع میکرده بندند زایل شود. (از برهان) (ازآنندراج). کرتنه. کارتنه. (فرهنگ فارسی معین) ، خود عنکبوت را نیز گویند. (ناظم الاطباء)
پردۀ سفیدی باشد مانند کاغذ که عنکبوت سازد و به درون آن رود و بچه نهد و تخم برآرد اگر آن را بر بازوی کسی که تب ربع میکرده بندند زایل شود. (از برهان) (ازآنندراج). کرتنه. کارتنه. (فرهنگ فارسی معین) ، خود عنکبوت را نیز گویند. (ناظم الاطباء)
عنکبوت را گویند. (برهان) (آنندراج). دیوپای. کارتنه. کارتنک. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به کارتنه، کارتنک و عنکبوت شود، نسج عنکبوت است. (فهرست مخزن الادویه)
عنکبوت را گویند. (برهان) (آنندراج). دیوپای. کارتنه. کارتنک. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به کارتنه، کارتنک و عنکبوت شود، نسج عنکبوت است. (فهرست مخزن الادویه)