معنی کرکوب - جستجوی لغت در جدول جو
کرکوب
خرمن کوب
ادامه...
خرمن کوب
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر زرکوب
زرکوب
کسی که پیشه اش طلاکوبی یا طلاکاری است، زرکوبیده، چیزی که روی آن طلاکوبی شده
ادامه...
کسی که پیشه اش طلاکوبی یا طلاکاری است، زرکوبیده، چیزی که روی آن طلاکوبی شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سرکوب
سرکوب
کوبندۀ سر، جایی بلند مانند برج، بارو یا تپه که در هنگام جنگ بتوان از آن جا دشمن را سرکوب کرد، طعنه و سرزنش
ادامه...
کوبندۀ سر، جایی بلند مانند برج، بارو یا تپه که در هنگام جنگ بتوان از آن جا دشمن را سرکوب کرد، طعنه و سرزنش
فرهنگ فارسی عمید
تصویر مرکوب
مرکوب
هرچه انسان بر آن سوار می شود مانند اسب، استر و امثال آن ها
ادامه...
هرچه انسان بر آن سوار می شود مانندِ اسب، استر و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویر درکوب
درکوب
کوبنده در، طلبکار مبرم
ادامه...
کوبنده در، طلبکار مبرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زرکوب
زرکوب
کسی که ورق طلا و نقره سازد
ادامه...
کسی که ورق طلا و نقره سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سرکوب
سرکوب
طعنه و سرزنش
ادامه...
طعنه و سرزنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کرکوز
کرکوز
علامت راه، راهبر راهنما دلیل بلد: (ور (گر) ز حیوان به پیشت آید بز هست آن هم بتفرقه کرکز) (آذری طوسی)
ادامه...
علامت راه، راهبر راهنما دلیل بلد: (ور (گر) ز حیوان به پیشت آید بز هست آن هم بتفرقه کرکز) (آذری طوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کرچوب
کرچوب
شیر خشت
ادامه...
شیر خشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مرکوب
مرکوب
سواری کرده شده
ادامه...
سواری کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سرکوب
سرکوب
((سَ))
جای بلند مانند، قلعه، برج، سرزنش، طعنه
ادامه...
جای بلند مانند، قلعه، برج، سرزنش، طعنه
فرهنگ فارسی معین
تصویر مرکوب
مرکوب
((مَ))
سواری کرده شده، آنچه بر آن سوار شوند مانند اسب و قاطر و غیره
ادامه...
سواری کرده شده، آنچه بر آن سوار شوند مانند اسب و قاطر و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویر زرکوب
زرکوب
((زَ))
کسی که شغلش طلا کوبی است، طلاکاری شده، در صحافی ویژگی جلد کتابی که شکل ها و حروف روی آن زرکوبی شده است
ادامه...
کسی که شغلش طلا کوبی است، طلاکاری شده، در صحافی ویژگی جلد کتابی که شکل ها و حروف روی آن زرکوبی شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرکوب
سرکوب
Repression
ادامه...
Repression
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
répression
ادامه...
répression
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کرکوبی
خرمن کوبی
ادامه...
خرمن کوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
pembungkaman
ادامه...
pembungkaman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
প্রতিবাদ
ادامه...
প্রতিবাদ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
การปราบปราม
ادامه...
การปราบปราม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
penindasan
ادامه...
penindasan
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
baskı
ادامه...
baskı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
抑制
ادامه...
抑制
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
הַדְכָּאָה
ادامه...
הַדְכָּאָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
억압
ادامه...
억압
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
репресія
ادامه...
репресія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
दमन
ادامه...
दमन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
onderdrukking
ادامه...
onderdrukking
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
represión
ادامه...
represión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
soppression
ادامه...
soppression
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
ressão
ادامه...
ressão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
压制
ادامه...
压制
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
ocena
ادامه...
ocena
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
Unterdrückung
ادامه...
Unterdrückung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
репрессия
ادامه...
репрессия
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر سرکوب
سرکوب
سَرکوب
سرکوب
ادامه...
سرکوب
دیکشنری فارسی به اردو