جدول جو
جدول جو

معنی کرکبود - جستجوی لغت در جدول جو

کرکبود(کِ کِ مَ حَلْ لَ)
دهی است از بخش طالقان شهرستان تهران. کوهستانی و سردسیر است و 575 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فربود
تصویر فربود
(پسرانه)
راست و درست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کزبود
تصویر کزبود
کدخدا، بزرگ ده و محله، دهدار، صاحب و بزرگ خانه، شوهر، مرد زن دار، رئیس قبیله، پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرکند
تصویر کرکند
سنگی سرخ رنگ شبیه یاقوت، لعل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
کم بودن، نقصان، کمی، آنچه هنگام شمردن یا وزن کردن چیزی از مقدار معین کم بیاید
فرهنگ فارسی عمید
(کُکْ / کَ وَکْ)
به معنی کج و ناراست باشد. (برهان) (آنندراج). کج و ناراست. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَرْ رِ کَ)
دهی است از بخش ارکواز شهرستان ایلام در 26هزارگزی جنوب خاور قلعه دره، کنار راه مالرو امامزاده نصیرالدین. کوهستانی و معتدل و دارای 158 تن سکنۀ شیعه است. زبانشان کردی و لری است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. زمستان به چالاب مهران میروند. چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
شیرکبوت. نام قلعه ای در موقان. گروهی از مغول شبانه بر خیمه و خرگاه سلطان جلال الدین در آن قلعه تاختن آوردند امّا سلطان به سوی نهر ارس گریخت و جان بدربرد ولی سپاهیان او از قلعه یکسره پراکنده گردیدند. (تاریخ مغول ص 137)
لغت نامه دهخدا
(وَ کَ)
دهی جزو دهستان دودانگۀ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. در6 هزارگزی راه عمومی واقع است. سکنۀ آن 501 تن و آب آن از چشمه و رود خانه اورنقاش تأمین می شود. محصول آنجا غلات، کشمش، بادام، گردو و شغل اهالی زراعت، قالی و گلیم بافی است. راه مالرو دارد و از طریق ساج میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کُ وَ)
ذوزغب. ذوخمل. پرزدار. (یادداشت مؤلف). دارای کرک. که کرک دارد. کرکناک. پرزناک
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان رستم آباد بخش رودبار شهرستان رشت. کوهستانی، معتدل، مرطوب و سکنۀ آن 275 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ سَ)
دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج. کوهستانی و معتدل است و 400 تن سکنه دارد. محصولش غلات، لبنیات و توتون و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
حکمت باشد که آن دریافتن افضل معلومات است به افضل علم. (برهان). برساختۀ دساتیر است. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فرهنگ دساتیر ص 256 شود
لغت نامه دهخدا
دهی است جزو دهستان اشگور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان و در 45هزارگزی جنوب رودسر و 9هزارگزی جنوب خاوری سی پل واقع است کوهستانی و سردسیر و تعداد سکنۀ آن 800 تن است، آبش از چشمه تأمین میشود و محصول آن بنشن و غلات و لبنیات و عسل و فندق است، شغل اهالی زراعت و گله داری و راههای آن مالروو صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ده کوچکی است از دهستان سمام بخش رودسر شهرستان لاهیجان در یک هزارگزی خاور امام واقع است و20 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ تَ / تِ)
دهی از دهستان سردرود است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 465 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
نقص، کمبود، کم آمد، کسر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مذکر امر حاضر از رکوب سوار شوید: چونکه خواهد آب آید در سبو شاه گوید جیش جان را: ارکبوا، (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرکوز
تصویر کرکوز
علامت راه، راهبر راهنما دلیل بلد: (ور (گر) ز حیوان به پیشت آید بز هست آن هم بتفرقه کرکز) (آذری طوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته کرکند از سنگ های بها دار، کرگدن سنگی است سرخ شبیه یا قوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کزبود
تصویر کزبود
رئیس و بزرگتر طایفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
((کَ))
کمی، کاستی، چیزی که در هنگام تراز کردن حساب کم آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کزبود
تصویر کزبود
((کَ))
کدخدا، رییس قوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرکند
تصویر کرکند
((کَ کَ))
سنگی است سرخ رنگ شبیه یاقوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
عیب، نقص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
Scarcity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گوسفند بی گوش و سیاه رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
جمع آوی برنج از مزرعه جهت خرمن کوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
خرمن کوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
چیزی مازاد در معامله دادن، نزول دادن، اضافه بار
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
escassez
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
Knappheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
niedobór
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
дефицит
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
дефіцит
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کمبود
تصویر کمبود
escasez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی